آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
سه شنبه ۷ام مرداد ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / آینده ایران؛ گسست یا گذار؟

آینده ایران؛ گسست یا گذار؟

آینده ایران؛ گسست یا گذار؟
28 جولای 2025 - 21:15
کد خبر: ۶۷۵۶۵
تحریریه آرازنیوز

👤 محسن سعادت

ایران در نقطه‌ای ایستاده است که بیش از هر زمان دیگر، با پرسش‌های بنیادین درباره‌ی آینده‌ی خود مواجه است. آیا ساختار سیاسی ـ اجتماعی کنونی توان پاسخ‌گویی به مطالبات جامعه متکثر ایران را دارد؟ آیا «ایران» به عنوان یک واحد سیاسی و تاریخی، قادر به ادامه حیات خواهد بود، یا آنکه روندهای فروپاشی، هم‌چون تارهای پنهان، از درون آن را می‌فرسایند؟ در این نوشتار تلاش می‌کنم از منظری تحلیلی، به این پرسش بپردازم که آینده ایران، میان گسست و گذار، به کدام‌سو متمایل خواهد شد.

یک کشور، چند ملت

ایران یک کشور یک‌دست نیست. اگرچه گفتمان رسمی، از «ملت ایران» به‌صورت یگانه سخن می‌گوید، اما واقعیت جغرافیای انسانی این سرزمین نشان می‌دهد که ایران متشکل از چند ملت، چند زبان، چند هویت است. آزربایجانی‌ها، کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، گیلک‌ها و لرها، هر یک با زبان، فرهنگ، تاریخ و خواسته‌های سیاسی خاص خود، بخشی از این ساختار هستند.

با این حال، نظام سیاسی ایران – چه در دوران پهلوی و چه در جمهوری اسلامی – بر بنیانی بنا شده که تنها یک ملت، یک زبان و یک روایت تاریخی را به رسمیت شناخته است: «ملت فارس، زبان فارسی، و تاریخ آریایی».

بحران مشروعیت و ناکارآمدی

از دل این بی‌عدالتی تاریخی، امروز با مجموعه‌ای از بحران‌های تو در تو مواجه‌ایم:

• بحران هویتی: مردمی که نمی‌توانند زبان مادری خود را در مدارس بیاموزند، چگونه می‌توانند خود را متعلق به این کشور بدانند؟

• بحران اقتصادی و تمرکز منابع: تمامی پروژه‌های بزرگ توسعه‌ای، همچون انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان، یا متروک ماندن دریاچه اورمیه، نشانه‌هایی از توسعه مرکزگرا و نابرابرند.

• بحران سیاسی: حاکمیت نه تنها مشارکت سیاسی را سرکوب می‌کند، بلکه از هر نوع سازمان‌یابی قومی و منطقه‌ای نیز هراس دارد. این امر به نوبه‌ی خود، احساس طردشدگی و تمایل به استقلال‌طلبی را تقویت می‌کند.

تجزیه؛ فوبیای حاکمیت یا پیامد گریزناپذیر؟

یکی از ترس‌های دیرینه‌ی حاکمیت‌های ایران، احتمال تجزیه کشور است. اما آنچه باعث فروپاشی سرزمینی می‌شود، طرح خواسته‌های هویتی نیست، بلکه نادیده گرفتن آن‌هاست. تجربه شوروی، یوگسلاوی، و حتی اتیوپی نشان می‌دهد که کشورهایی که به خواسته‌های اقوام خود پاسخ ندادند، دیر یا زود با گسست سرزمینی مواجه شدند.

در مقابل، تجربه‌هایی مانند کانادا، بلژیک یا سوئیس، نشان می‌دهد که دموکراسی فدرال و چندملیتی می‌تواند بنیانی پایدار برای وحدت اختیاری باشد، نه اجباری.

راه برون‌رفت؛ بازنگری در مفهوم ایران

آینده ایران تنها در صورتی می‌تواند امیدوارکننده باشد که گفتمان «ایرانیت رسمی» مورد بازنگری قرار گیرد. این گفتمان باید از یک ایدئولوژی تک‌زبانه و تک‌هویته به یک چارچوب سیاسی چندملیتی، چندفرهنگی و فدرال تبدیل شود.
به‌جای اصرار بر یکسان‌سازی فرهنگی، باید به سمت برابری فرهنگی و زبانی حرکت کرد.

فدرالیسم دموکراتیک نه تجزیه است و نه تهدید؛ بلکه فرصتی برای بازسازی وحدت بر پایه‌ی رضایت، عدالت و مشارکت است. همان‌گونه که ملت‌ها، اگر احساس کنند سهمی در تصمیم‌گیری و اداره کشور ندارند، دیر یا زود مسیر خود را از «ایران مرکزگرا» جدا خواهند کرد.

آنچه امروز در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، و حتی خانواده‌ها جریان دارد، نشانگر یک گذار بزرگ است. اما این گذار اگر با پذیرش تنوع، فدرالیسم و عدالت ملی همراه نباشد، به گسست خواهد انجامید.

ایران یا خود را بازتعریف می‌کند، یا تجزیه را تجربه خواهد کرد. این انتخابی است که پیش‌روی نسل کنونی است. آینده، دیگر جای انکار نیست؛ زمان تصمیم‌گیری فرارسیده است.

روی خط خبر