آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۴ام آبان ۱۴۰۴
شما اینجا هستید: / تیتر یک / ضرورت هوشیاری ملی در برابر مهندسی بحران در غرب آذربایجان

ضرورت هوشیاری ملی در برابر مهندسی بحران در غرب آذربایجان

ضرورت هوشیاری ملی در برابر مهندسی بحران در غرب آذربایجان
26 اکتبر 2025 - 15:05
کد خبر: ۶۸۴۸۷
تحریریه آرازنیوز

✍️آراز نیوز 

در ماه‌ها و سال‌های اخیر، تحولات غرب آذربایجان بار دیگر به یکی از موضوعات حساس و پرچالش در فضای سیاسی و اجتماعی آذربایجان جنوبی تبدیل شده است. در حالی که تبلیغات سازمان‌یافته‌ی حکومت تلاش دارد ماهیت این رخدادها را به‌صورت تقابل اتنیکی بازنمایی کند، بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که ریشه‌ی اصلی بحران در سیاست‌های عامدانه‌ی ساختار قدرت نهفته است؛ سیاستی که از دوران پهلوی آغاز شد و امروز در قالب‌های تازه‌تری از سوی جمهوری اسلامی تداوم یافته است.

هدف مشترک این دو نظام استبدادی که بر مبانی مرکزگرایی و تفکر فاشیستی فارسی‌ـ‌تاجیکی استوار بوده‌اند، چیزی جز تضعیف همگرایی میان ملت‌های تحت ستم و جلوگیری از شکل‌گیری جبهه‌ای واحد در برابر سلطه‌ی سیاسی و فرهنگی مرکز نیست. تغییر ترکیب جمعیتی، مهندسی فضای اجتماعی و تزریق بی‌اعتمادی میان اتنیک‌ها، ابزارهای دیرپای این سیاست بوده‌اند که اکنون در غرب آذربایجان به مرحله‌ای خطرناک رسیده‌اند.

اما در برابر این پروژه‌ی حساب‌شده، حرکت ملی آذربایجان در دو دهه‌ی گذشته رشد و بلوغی کم‌نظیر یافته است. این حرکت توانسته است از چارچوب واکنش‌های احساسی و پراکنده عبور کرده و به سطحی از سازمان‌یافتگی و خودآگاهی سیاسی برسد که ظرفیت تحلیل دقیق و اقدام هماهنگ را فراهم می‌کند. اکنون زمان آن است که فعالان ملی، این بلوغ فکری را در عرصه‌ی بحران غرب آذربایجان نیز به‌کار گیرند.

آنچه امروز به‌عنوان «فتنه‌ی غرب آذربایجان» شناخته می‌شود، در واقع بخشی از مهندسی بزرگ‌تری است که از سوی نظام حاکم برای مدیریت مصنوعی تضادها طراحی شده است. جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای، شبکه‌های سایبری و عناصر نفوذی‌اش، می‌کوشد تا فضای افکار عمومی آذربایجان را جهت‌دهی کرده و واکنش‌های طبیعی جامعه را در راستای اهداف خود هدایت کند.

در این میان، نباید از نقش جریان‌های توسعه‌طلب کُردی غافل بود که طی سالیان گذشته، به‌جای اتخاذ مواضع مستقل و مردم‌محور، عملاً در چارچوب سیاست‌های کلان تهران حرکت کرده‌اند. طمع به قدرت و چشم داشت به اراضی تاریخی آذربایجان، موجب شده است که این جریان‌ها به‌طور خودخواسته به عاملان اجرایی پروژه‌ی تفرقه و بحران‌سازی بدل شوند. با این حال، رویکرد جنبش ملی آذربایجان نباید بر پایه‌ی خصومت اتنیکی، بلکه بر محور هوشیاری سیاسی و تحلیل ساختاری استوار باشد.

اکنون بیش از هر زمان دیگر لازم است نیروهای ملی آذربایجان از واکنش‌های هیجانی و ادبیات حکومتی فاصله گرفته و با حفظ استقلال گفتمانی خود، بحران موجود را در سطح ملی و راهبردی تحلیل کنند. اتخاذ مواضع احساسی یا تکرار روایت‌های حکومتی، تنها به مشروعیت‌بخشی به همان رژیمی می‌انجامد که خود سرچشمه‌ی بحران است.

در برابر سناریوی جمهوری اسلامی، وحدت گفتمانی، هماهنگی تشکیلاتی و انسجام در تحلیل سه رکن اساسی بقای حرکت ملی آذربایجان هستند. فعالان و نخبگان این جنبش باید با درک ابعاد پنهان پروژه‌ی بحران‌سازی، ضمن دفاع از حقوق تاریخی و ملی مردم آذربایجان، مانع از افتادن در دام قطب‌بندی‌های ساختگی شوند.

تجربه‌ی تاریخی نشان داده است که هر بار نیروهای محلی به ابزار اجرای سیاست‌های مرکز تبدیل شده‌اند، نخستین قربانیان همان‌ها بوده‌اند. مسئولان و مدیران محلی نیز باید دریابند که مشارکت در طرح‌های فتنه‌انگیز و بحران‌زا، دیر یا زود موقعیت امنیتی و سیاسی‌شان را نیز متزلزل می‌سازد.

اکنون زمان آن است که حرکت ملی آذربایجان، با تکیه بر گفتمان مستقل خود و با پرهیز از هرگونه انحراف یا نفوذ، راه مبارزه‌ی آگاهانه و سازمان‌یافته را ادامه دهد. مقابله با فتنه‌ی غرب آذربایجان، نه از مسیر خشونت و احساس، بلکه از راه تحلیل، همبستگی و روشنگری اجتماعی می‌گذرد. تنها در این مسیر است که می‌توان هم پروژه‌های تفرقه‌افکنانه‌ی نظام را خنثی کرد و هم مسیر دستیابی به آزادی، عدالت و حق تعیین سرنوشت را هموار ساخت.

 

روی خط خبر