آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
دوشنبه ۲۴ام آذر ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / جمهوری اسلامی، آذربایجان را با چه چیزی تهدید می کند؟!

جمهوری اسلامی، آذربایجان را با چه چیزی تهدید می کند؟!

جمهوری اسلامی، آذربایجان را با چه چیزی تهدید می کند؟!
31 اکتبر 2025 - 08:42
کد خبر: ۶۸۵۳۹
تحریریه آرازنیوز

👤مجید جوادی آراز

این روزها فضای سیاسی ایران حول دو سوال اساسی می‌چرخد؛ آیا دوباره جنگ خواهد شد یا نه؟ و جنگ قدرت در رأس نظام به کجا ختم خواهد شد؟

قطعاً این دو سوال از زاویه تمامی شهروندان کشور ایران حیاتی است. ولی در این میان اتفاقاتی در آذربایجان رخ می‌دهد که از زاویه مقدرات ملت ترک اهمیتش کمتر از دو سوال فوق نیست. اتفاقاتی عجیبی که در رابطه با جریان هوادار تروریسم در غرب آذربایجان رخ می‌دهد، استقرار دانشجویان عراقی در شهرهای آذربایجان و خبر مانور ضد تروریسم پیمان شانگهای در تبریز.

این رخدادها شاید در نگاه اول بی‌ارتباط به نظر برسند ولی قطعاً با هم مرتبط هستند و در واقع قطعه‌هایی هستند که در یک پازل بزرگ‌تر معنا پیدا می‌کنند.

-نمونه‌هایی از تهدید سمبولیک

در سیاست زبان سمبولیسم  همیشه مهم و پرکاربرد بوده است. استفاده از زبان سمبولیسم در سیاست به قدری گسترده است که توصیف مبسوط آن شاید نیاز به کتابی قطور داشته باشد.

جریان ایرانشهری–شعوبیِ حاکم بر ایران مسئله ترک در ایران را به طور اعم و مسئله آذربایجان جنوبی را به طور اخص همیشه یک تهدید وجودی تلقی کرده است ولی قطعاً این تلقی در سال‌های گذشته شدت قابل توجهی یافته است که بررسی عللِ عدیدهٔ آن به مجالی مجزا نیاز دارد. جریان مذکور به زعم خود برای خنثی کردن این تهدید وجودی به روش‌های مختلفی دست زده است ولی در کنار آن در مواردی نیز به ارسال پیام‌های سمبولیک اقدام کرده است که برخی نمونه‌های آن ذیلاً ذکر می‌شود؛

دادن هدیه‌ای به شکل سمبل صدمین سالگرد ادعای کذایی نسل‌کشی ارامنه به مادر ژنرال شهید آذربایجان پولاد هاشم‌اف توسط هیئت نظامی-دیپلماتیک ایران؛ بعد از اینکه این اقدام برای اولین بار توسط رسانه آراز نیوز افشا شد مادر شهید هدیهٔ مذکور را پس فرستاد؛

استفاده از شعار مشترک «اینجا ریشه در خاکم» توسط ساختار شهری پ‌ک‌ک/پژاک در اورمیه (ائتلاف نوژین و جریانی که امروز حاکم ممکان به چهرهٔ شاخص آن تبدیل شده است) و جریان ایرانشهری (جواد ظریف و آذری جهرمی) در کمپین‌های انتخابات‌های آذربایجان غربی (شورای شهر و ریاست‌جمهوری اخیر) ؛

استفاده از نام جعلی واحد برای آذربایجان غربی توسط گروه‌های تروریستی و جریان ایرانشهری – شعوبی (علی الخصوص روحانی و جریان اطراف وی) ؛

انتخاب نام مؤسسه رسانه‌ای شاخه حزب داشناک‌سوتیون ارمنستان در ایران برای باشگاه فوتبالی که جدیداً توسط جریان نزدیک به ساختار شهری پ‌ک‌ک/پژاک (جریان نوژین، حاکم ممکان و زیندشتی) در اورمیه تأسیس شده است، «هور!» (تا لابد مثلث ملی‌گرایی افراطی فارسی-کردی-ارمنی در غرب آذربایجان بر علیه ملت ترک تکمیل شود!). از قضا طرفداران این تیم نیز در اولین خودنمایی خود در سطح شهر اورمیه شعارهای «بژی کردستان» و «بژی سمکو (قصاب اورمیه)» سر می‌دهند!

از این پیام‌های سمبولیک نمونه‌های دیگری نیز می‌توان شمرد ولی قطعاً یکی از تأمل‌برانگیزترین آنها جلد کتاب درسی آمادگی دفاعی پایه نهم است که دو موشک از سمت مرکز ایران به سمت آذربایجان و شهر تبریزِ خالی از هر نوع سمبل شلیک می‌شود.

کتاب‌های درسی در هر دولتی یکی از اساسی‌ترین موضوعات است که هر سطر و نقطهٔ آن از چندین ممیزی و مرجع کنترل رد می‌شود و هر کلمه و عکس آن با دقتی فوق‌العاده انتخاب می‌شود، زیرا کتاب درسی مستقیماً روی ذهن کودکان تأثیر می‌گذارد و در واقع آیندهٔ هر کشوری را به‌طور بلاواسطه تحت تأثیر قرار می‌دهد. لذا هیچ چیز آن نمی‌تواند شانسی و اتفاقی و یا خالی از معنی و مفهوم باشد.

جلد کتاب درسی آمادگی دفاعی! پایه نهم به وضوح می‌گوید در صورت لزوم آذربایجان بمباران خواهد شد. آذربایجانی که ولایتی در دههٔ ۶۰ گفته بود نباید در آنجا سرمایه‌گذاری کرد چون دیر یا زود جدا خواهد شد و البته بمباران هوایی آنجا نیز در تاریخ معاصر حداقل دو بار مسبوق به سابقه است، یک‌بار در سال ۱۳۲۵ که رژیم شاه مواضع فرقهٔ دمکرات را توسط هواپیماهای جنگی بمباران کرد و یک‌بار در سال ۱۳۵۷ در مسئله جنبش خلق مسلمان که خمینی آیت‌الله شریعتمداری را تهدید به بمباران هوایی کرد. البته این فقط در مورد بمباران هوایی است، نمونه‌های لشکرکشی زیادتر است. لذا اکنون که مسئله ترک حادتر شده است دلیلی وجود ندارد که رژیم جمهوری اسلامی در کتاب «آمادگی دفاعی!» آذربایجان را تهدید به بمباران نکند. لابد شلیک موشک به آذربایجان خالی از هر نوع سمبلی (به معنای زمین سوخته!؟) را نوعی دفاع می‌پندارند که روی کتاب آمادگی دفاعی چاپ می‌کنند!

-از تهدید سمبولیک تا تهدید واقعی!

ولی به نظر می‌رسد در شرایطی که جمهوری اسلامی و جریان ایرانشهری–شعوبی به روزهای سرنوشت‌ساز خود نزدیک می‌شوند سطح تهدید خود در مقابل آذربایجان را از سطح پیام‌های سمبولیک به سطح عملی رسانده است.

البته این به این معنی نیست که جمهوری اسلامی تاکنون در مقابل آذربایجان اقدامات میدانی نکرده است. از قضا بسیار کرده است، از خشکاندن دریاچهٔ ارومیه که زخمی بسیار عمیق و صعب‌العلاج بر تن آذربایجان است تا جای دادن کمپ‌های پ‌ک‌ک در کوه‌های غرب آذربایجان و باز گذاشتن دست ساختار شهری آن در غرب آذربایجان؛ از انتصاب استانداران هوادار تروریسم و ائمهٔ جمعه ایرانشهری تا موجه‌سازی باندهای تروریستی–مافیایی مانند زیندشتی و سیمکوها؛ از برداشتن نام آذربایجان از زنجان و اردبیل گرفته تا الحاق آستارا و حیران به گیلان؛ از عدم سرمایه گذاری در آذربایجان تا غارت معادن و منابع و تخریب آثار تاریخی و غیره. سیاست‌های رژیم در قبال جنگ قاراباغ و زنگه‌زور نیز که بحثی جای خود دارد.

موضوع این است که جریان ایرانشهری–شعوبی جا خوش کرده در رأس رژیم جمهوری اسلامی اقدامات میدانی خود را کم‌کم وارد فاز عملی کرده است.

سرویس‌های امنیتی–اطلاعاتی رژیم در راستای سیاست «مدیریت بحران مصنوعی» پروژهٔ «تشدید تنش اتنیکی» در غرب آذربایجان را علناً استارت زده‌اند. از سویی به ساختار شهری پ‌ک‌ک/پژاک اجازه می‌دهند در قالب اقداماتی مانند به‌اصطلاح جشن نوروز و تظاهرات فوتبالی به سردادن شعارهای تحریک‌آمیز بپردازند و از سویی برخی چهره‌های نزدیک به رژیم با جوسازی تلاش می‌کنند احساسات تحریک‌شدهٔ مردم آذربایجان را از اعتراض مدنی به سوی تنش اتنیکی سوق دهند. در صورت ادامهٔ چنین جوی و در شرایط نبود فشار جمهوری اسلامی قطعاً افتادن غرب آذربایجان در ورطهٔ درگیری‌های اتنیکی ناگزیر خواهد بود. این همان سیاست روس‌ها برای باز کردن جای‌پا در قارا‌باغ است که امروز ایرانشهری–شعوبی‌ها در غرب آذربایجان پیاده می‌کنند. آن‌ها دو نتیجهٔ محتمل را طرح‌ریزی می‌کنند که پیشتر در مقاله‌ای توضیح داده شده است

الف- سناریوی جنگ جهانی اول؛ یعنی ورود یک چهره نظامی – امنیتی (مانند رضا خان) از تهران به صحنهٔ جنگ داخلی و تسلطش بر اوضاع به عنوان منجی و قهرمان

ب- در صورت عدم امکان کنترل اجرای طرح شمال سوریهٔ دوم، یعنی تسلیم منطقه به پ‌ک‌ک تا در دست ترک‌ها باقی نماند و ارتباط زمینی آذربایجان و ترکیه قطع شود.

دیگر اقدام رژیم جمهوری اسلامی در آذربایجان جای‌سازی تعداد زیادی عراقی به‌عنوان دانشجو می‌باشد که به عقیدهٔ بسیاری در اصل افراد مرتبط با حشد الشعبی و دیگر گروه‌های عراقی وابسته به جمهوری اسلامی هستند و در قالب دانشجو در شهرهای مختلف اسکان داده شده‌اند. این افراد در اصل بخشی از ساختار سرکوب رژیم در صورت بروز اعتراضات مردمی خواهند بود، همان‌گونه که در اعتراضات گذشته نیز شبیه آن دیده شد. اخیراً نیز به بلاگرها و رسانه‌ها هشدار داده شده است در این‌باره سکوت کنند و اعتراض نکنند. این موضوع البته نیاز به بررسی و بحث بیشتر و دقیق‌تر دارد.

ولی یکی از خطرناک‌ترین اقداماتی که رژیم اخیراً اعلام کرده است و می‌تواند عواقب پیچیده‌ای داشته باشد مانور ضدترور پیمان شانگهای در تبریز است.

چرا تبریز؟ چرا ضد ترور؟ چرا پیمان شانگهای؟

در شرایطی که رضا پهلوی و هوادارانش برای سازماندهی خیابانی برای «نبرد نهایی!» فراخوان می‌دهند چرا رژیم مانور ضدترور – نه نظامی – را در تبریز انجام می‌دهد؟

این موضوع چند پیام واضح دارد؛
• رژیم جمهوری اسلامی از زاویهٔ ملت ترک و آذربایجان جنوبی احساس تهدید بسیار جدی می‌کند! حال چرا، بحثی مفصل است؛
• مانور ضدترور یعنی مقابله با اعتراضات مردمی و احتمالاً ورود محدود از مرزها، نه جنگی گسترده و تمام‌عیار؛
• رژیم می‌گوید اگر نتواند آذربایجان را کنترل کند از کشورهای عضو پیمان شانگهای (یعنی چین و روسیه) در آذربایجان نیرو پیاده خواهد کرد.

رژیم به این نحو به زعم خود به پیمان ناتو هشدار می‌دهد که در آذربایجان جنوبی دخالت نکند وگرنه بلوک مقابل را دعوت خواهد کرد.

قابل تأمل اینکه اساساً به نظر نمی‌رسد پیمان ناتو چنین برنامه‌ای داشته باشد ولی اینکه جمهوری اسلامی پیشاپیش چنین اقدامی می‌کند می‌تواند برای ناتو پیامی تحریک‌آمیز باشد.

این اقدام جمهوری اسلامی خواه‌ ناخواه انسان را به یاد پیام سمبولیک روی کتاب درسی آمادگی دفاعی پایه نهم می‌اندازد. یعنی تبدیل کردن آذربایجان به خاکِ سوخته به قیمت جنگ و بمباران.

جمهوری اسلامی اساساً قمارهای خطرناک بسیار انجام می‌دهد. ولی تاکنون تقریباً هیچ قماری را نبُرده است. این قمار خطرناکش را هم نخواهد بُرد. ولی هزینهٔ این قمار برای ملت ترک آذربایجان می‌تواند سنگین باشد. باید بسیار هوشیار و گوش‌به‌زنگ بود.

روی خط خبر