تاراج معادن؛ غارت خاموش ثروت آذربایجان جنوبی

👤 آراز نیوز (شماره دوم)
آذربایجان جنوبی بر روی گنجی خفته است که میتوانست موتور توسعه و رفاه مردم این سرزمین باشد. معادن مس، طلا، سنگهای قیمتی، سنگآهن و صدها منبع زیرزمینی دیگر نه تنها ظرفیت صنعتی و اقتصادی بیمانندی دارند، بلکه میتوانستند نسلهای آینده را از فقر و مهاجرت برهانند. اما واقعیت تلخ این است که این منابع به جای آبادانی بومی، به ابزار تاراج و استعمار داخلی بدل شدهاند.
نمونه روشن این غارت، معدن مس سونگون است؛ یکی از بزرگترین معادن مس جهان که سالانه میلیاردها دلار ارزش اقتصادی تولید میکند. با این همه، نه تنها صنایع مادر و فرآوری در آذربایجان جنوبی ایجاد نشده، بلکه کنسانترههای معدنی به استانهای مرکزی منتقل میشوند و ارزش افزوده آن در جاهای دیگر تولید میگردد. مردم محلی سهمی جز آلودگی محیط زیست، تخریب طبیعت و جادههای فرسوده ندارند.
این سیاست، دقیقاً همان الگوی استعمار کلاسیک است، منابع خام از مستعمره استخراج و به مرکز قدرت انتقال مییابد تا چرخه تولید و ثروت در آنجا متمرکز گردد. در آفریقا استعمارگران اروپایی عاج و طلا را میبردند، در آذربایجان امروز حاکمیت فارس، مس و طلا را. در هر دو حالت، ملت بومی در فقر و بیحقوقی رها میشود.
تاراج معادن فقط به معنای انتقال ثروت نیست؛ بلکه ابزاری است برای تضعیف توان اقتصادی و سیاسی آذربایجان. سرزمینی که میتوانست قطب صنعتی و اقتصادی منطقه باشد، عمداً در سطحی پایین نگه داشته شده است تا نه امکان توسعه داشته باشد، نه ظرفیت مقاومت.
امروز، آذربایجان جنوبی با وجود منابع سرشارش، شاهد بیکاری گسترده جوانان، مهاجرت نخبگان و وابستگی به بودجهای است که از مرکز بهعنوان صدقه توزیع میشود. این همان استعمار خاموش است، غارت آشکار در پوشش «مدیریت ملی».
ثروتهای زیرزمینی آذربایجان، حق نسلهای این سرزمین است. اما تا زمانی که سیاستهای استعماری بر کشور حاکم باشد، این ثروتها نه برای آبادانی مردم، بلکه برای تحکیم سلطه مرکز هزینه خواهند شد.
یادداشتهای پیشین:
استعمار داخلی و زخم کهنه آذربایجان جنوبی (مقدمه)
خشکاندن تعمدی دریاچه اورمیه؛ استعمار زیستمحیطی علیه هویت (شماره اول)