آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
چهارشنبه ۹ام مهر ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / قدرت نامرئی و ملت ساختگی: تحلیلی بر نظریه‌ی میشل فوکو

قدرت نامرئی و ملت ساختگی: تحلیلی بر نظریه‌ی میشل فوکو

قدرت نامرئی و ملت ساختگی: تحلیلی بر نظریه‌ی میشل فوکو
29 سپتامبر 2025 - 16:30
کد خبر: ۶۷۹۸۰
تحریریه آرازنیوز

👤 یاشار پورعلی

پیش گفتار

چند وقت پیش، یکی از دوستان یادداشت تحلیلی را برایم ارسال کرده بود؛ تحلیلی که در یکی از رسانه های خبری که به نظریه‌ میشل فوکو درباره‌ی قدرت و هژمونی فرهنگی پرداخته بود. هرچند این یاداشت تلاش داشت چارچوب نظری فوکو را توضیح دهد، اما نتیجه‌گیری آن تا حدودی با تفسیرهای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک همراه شده بود و با برداشت دقیق نظریه اصلی فوکو همخوانی کامل نداشت.

هدف این مقاله، بازخوانی دقیق نظریه فوکو و ارائه تحلیل علمی و مستند است؛ به گونه‌ای که چارچوب نظری او به‌درستی رعایت شود و نتیجه‌گیری مبتنی بر شواهد و اصول علمی باشد. در ادامه، ابتدا نظریه‌ی فوکو درباره‌ی قدرت و نامرئی بودن هژمونی ارائه می‌شود و سپس با اتکا به آن، موضوع ملت ساختگی و غالب مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

مقدمه

یکی از مهم‌ترین پرسش‌های علوم اجتماعی معاصر این است که «قدرت» چگونه عمل می‌کند و چرا بسیاری از اشکال سلطه بدون نیاز به زور آشکار، پایدار می‌مانند. میشل فوکو، فیلسوف برجسته فرانسوی، در آثار خود نشان می‌دهد که قدرت در دوران مدرن نه صرفاً از طریق اجبار فیزیکی، بلکه از راه نامرئی‌سازی و طبیعی‌سازی سلطه عمل می‌کند. در این مقاله، ابتدا نظریه‌ی فوکو درباره‌ی قدرت و نامرئی بودن آن را مرور می‌کنیم و سپس نشان می‌دهیم که چگونه این تحلیل می‌تواند برای فهم و نقد «ملت ساختگی و غالب» به کار رود؛ ملتی که در کشورهای چندملیتی با سرکوب زبان‌ها و فرهنگ‌های دیگر برتری می‌یابد.

 

۱. قدرت و نامرئی بودن در اندیشه‌ی فوکو

نقل‌قول از کتاب Discipline and Punish: The Birth of the Prison (1975):

“Traditionally, power was what was seen, what was shown, and what was manifested… Disciplinary power, on the other hand, is exercised through its invisibility; at the same time it imposes on those whom it subjects a principle of compulsory visibility. In discipline, it is the subjects who have to be seen. Their visibility assures the hold of the power that is exercised over them. It is this fact of being constantly seen, of being able always to be seen, that maintains the disciplined individual in his subjection.”

ترجمه فارسی:

قدرت به صورت سنتی چیزی بود که دیده می‌شد، نشان داده می‌شد، و آشکار بود… اما قدرت انضباطی، در عوض، از طریق نامرئی بودنش اعمال می‌شود؛ در عین حال بر کسانی که تحت سلطه‌اش‌اند اصلِ دیده شدن اجباری را تحمیل می‌کند. در انضباط، سوژه‌ها باید دیده شوند. دیده شدن‌شان تسلطِ قدرتی را که بر آن‌ها اعمال می‌شود تضمین می‌کند. همین که فرد بداند دائماً دیده می‌شود، اینکه همیشه ممکن است دیده شود، است که شخص منضبط را در حالتِ تسلیم نگاه می‌دارد.

نقل‌قول از کتاب The History of Sexuality, Volume 1: The Will to Know (1976):

“Power is everywhere; not because it embraces everything, but because it comes from everywhere.”

ترجمه فارسی:

قدرت همه‌جا هست؛ نه به این خاطر که همه چیز را دربر می‌گیرد، بلکه به این خاطر که از همه‌جا می‌آید.

فوکو در مراقبت و تنبیه نشان می‌دهد که قدرت مدرن از نمایش آشکار زور (مثل شکنجه‌های عمومی در گذشته) به قدرت انضباطی و درونی ‌شده تغییر یافته است. نمونه‌ی «پان‌اپتیکون» جرمی بنتام بیانگر این وضعیت است: زندانی حتی اگر نداند دیده می‌شود، به دلیل احتمال دائمی نظارت، خود را کنترل می‌کند.

 

در تاریخ جنسیت (جلد اول)، فوکو توضیح می‌دهد که قدرت نه فقط در سرکوب مستقیم، بلکه در تولید دانش، گفتمان و هنجار عمل می‌کند. زمانی که یک رفتار یا هویت به‌عنوان «طبیعی» و «بدیهی» معرفی می‌شود، افراد خودشان را مطابق با آن تنظیم می‌کنند، بی‌آنکه به وجود قدرتی بیرونی آگاه باشند.

بنابراین، کارآمدترین شکل قدرت همان است که «نامرئی» باشد؛ قدرتی که افراد آن را به‌عنوان «واقعیت عادی» می‌پذیرند و خودشان داوطلبانه بازتولیدش می‌کنند.

 

۲. ملت ساختگی و هژمونی فرهنگی

با تکیه بر چارچوب فوکو، می‌توان ملت‌های ساختگی را به‌عنوان محصولی از شبکه‌های قدرت و دانش فهمید. در کشورهای چندملیتی، دولت‌های مرکزی معمولاً یک زبان و یک فرهنگ خاص را «ملی» و «طبیعی» معرفی می‌کنند. این کار از طریق نظام آموزشی، رسانه‌های جمعی، تاریخ‌نگاری رسمی و نمادهای ملی انجام می‌شود.

  • زبان‌های دیگر به‌عنوان «لهجه» یا «غیررسمی» معرفی می‌شوند.
  • تاریخ گروه‌های غیرغالب حذف یا تحریف می‌شود.
  • رسانه‌ها تنها هویت ملت غالب را بازتاب می‌دهند.

این فرایندها دقیقاً همان چیزی هستند که فوکو توصیف می‌کند: قدرت در جایی کارآمد است که دیگر به‌عنوان قدرت دیده نمی‌شود، بلکه به‌عنوان «طبیعت امور» تجربه می‌گردد.

۳. دو واکنش در برابر ملت غالب

مطابق با تحلیل فوکو، دو نوع واکنش در برابر ملت ساختگی و غالب مشاهده می‌شود:

  • پذیرش انفعالی: گروه‌های تحت سلطه برای پیشرفت اقتصادی یا اجتماعی، زبان و فرهنگ غالب را می‌پذیرند. این همان لحظه‌ای است که قدرت به اوج کارایی می‌رسد، زیرا دیگر نیازی به زور ندارد.
  •  مقاومت فعال: افشای ساختگی بودن ملت غالب و بازشناسی هویت‌های دیگر. این مقاومت می‌تواند از طریق بازتولید زبان مادری، انتشار آثار فرهنگی، مطالبه‌ی آموزش دوزبانه، رسانه‌های مستقل و جنبش‌های سیاسی صورت گیرد. فوکو می‌گوید: هر جا قدرت هست، مقاومت هم هست.

 

۴. چرا نباید ملت غالب را «واقعی» پذیرفت؟

پذیرش ملت غالب به‌عنوان یک «ملت طبیعی» به معنای تسلیم شدن در برابر همان مکانیزم نامرئی قدرت است که فوکو نقد می‌کند.

ملت غالب معمولاً نتیجه‌ی یک فرایند سیاسی ـ تاریخی است: مهندسی زبانی، حذف فرهنگی، و بازنویسی تاریخ. در نتیجه، طبیعی جلوه دادن آن، ادامه‌ی همان فرایند سلطه است.

برعکس، افشای ساختگی بودن ملت غالب، به معنای شکستن نامرئی بودن قدرت است. وقتی نشان داده می‌شود که این ملت از دل حذف و سرکوب ساخته شده، امکان مقاومت و بازتعریف هویت‌های دیگر فراهم می‌شود.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل فوکو از قدرت نشان می‌دهد که سلطه زمانی بیشترین کارایی را دارد که دیده نشود و به شکل «بدیهی» در زندگی روزمره تجربه گردد. ملت‌های ساختگی و غالب دقیقاً بر همین اساس شکل می‌گیرند: با طبیعی‌سازی زبان و فرهنگ خود و به حاشیه راندن دیگران. از این رو، قبول کردن ملت غالب به‌عنوان یک ملت طبیعی اشتباه است. راه مقابله، افشای این ساختگی بودن و بازسازی هویت‌های زبانی و فرهنگی متکثر است. به بیان دیگر، مقاومت در برابر ملت ساختگی، همان شکستن «نامرئی بودن قدرت» است که فوکو از آن سخن می‌گوید.

روی خط خبر