خشکاندن تعمدی دریاچه اورمیه؛ استعمار زیستمحیطی علیه هویت

👤 یادداشت آراز نیوز (شماره اول)
دریاچه اورمیه تنها یک پهنه آبی نبود، دریاچه اورمیه حافظه تاریخی، زیستجهانی و فرهنگی مردمان آذربایجان بود. هزاران سال تمدن در اطراف این دریاچه شکل گرفت، شهرها و روستاها جان گرفتند و نسلها در پیوندی عمیق با این دریاچه زندگی کردند. دریاچه برای مردم منطقه نه فقط یک منبع طبیعی، بلکه نمادی از تداوم حیات و بخشی از هویت جمعی بود.
خشکاندن تعمدی دریاچه اورمیه را نمیتوان صرفاً یک خطای مدیریتی یا بیتوجهی ساده دانست. سیاستهای سدسازی بیرویه بر رودخانههای ورودی، حفر چاههای غیرمجاز با چراغ سبز حکومت و نادیده گرفتن هشدارهای علمی، همه نشان از یک پروژه هدفمند دارند و آن، بریدن پیوند مردم آذربایجان از سرزمین خویش. نابودی دریاچه، نابودی بستر اقتصادی کشاورزی و دامپروری است و در نتیجه آن، صدها هزار نفر مجبور به مهاجرت خواهند شد. این مهاجرت اجباری همزمان که ساختار اجتماعی منطقه را برهم می زند، در عمل بخشی از سیاست آسیمیلاسیون و تهیسازی سرزمینی را پیش می برد.
استعمار داخلی در آذربایجان از دریاچه اورمیه دریای نمک ساخت تا زمینهای حاصلخیز به شورهزار بدل شوند و زندگی اقتصادی مردم فلج گردد. خشکاندن دریاچه در حقیقت استعمار زیستمحیطی بود؛ همانگونه که استعمارگران کلاسیک در آفریقا جنگلها را سوزاندند و زمینهای کشاورزی را نابود کردند تا جوامع بومی از چرخه تولید مستقل خارج شوند.
دریاچه اورمیه امروز به نمادی از بیعدالتی و تاراج بدل شده است. ملتی که روزگاری با افتخار کنار یکی از بزرگترین دریاچههای جهان میزیست، حالا باید شاهد باشد که فرزندانش با ریزگردهای نمکی بیمار میشوند و زمینهایش بیحاصل میگردد. این فاجعه نه تصادف تاریخ، بلکه محصول مستقیم سیاستهای مرکزگرایانه و استعمارگرایانه است.
اورمیه را کشتند تا آذربایجان را به سکوت بکشانند. اما این دریاچه خشکیده همچنان فریاد خاموش هویتی است که استعمار هرگز نتوانسته و نخواهد توانست از حافظه مردم بزداید.