بیانیه شورای همکاری سازمانهای آزربایجان جنوبی در خصوص فاجعه خشکاندن دریاچه اورمیه

خشکاندن دریاچه اورمیه، یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی در خاورمیانه و نمونهای آشکار از رفتار استعماری رژیم جمهوری اسلامی ایران بر علیه ملت تورک آزربایجان است. پیامدهای این فاجعه صرفاً محدود به یک دریاچه یا یک منطقه نیست، بلکه حیات اجتماعی، اقتصادی و انسانی میلیونها نفر در آزربایجان و حتی مناطق پیرامونی را تهدید میکند. کارشناسان هشدار دادهاند که تداوم این روند میتواند در آیندهای نهچندان دور، سکونت در شهرهای بزرگ از جمله تبریز را ناممکن سازد.
این فاجعه نتیجه دههها سیاستهای ضد آزربایجانی عامدانه است. از نیمه دهه ۱۳۷۰ کارشناسان بارها درباره سرنوشت دریاچه هشدار داده بودند. اعتراضات مدنی در آزربایجان از اوایل دهه ۱۳۸۰ آغاز شد و در مقاطع مختلف به شکل گسترده و عمومی ادامه یافت. با این وجود، دولتهای وقت اقدام مؤثری برای نجات دریاچه انجام ندادند.
تشکیل «ستاد احیای دریاچه اورمیه» در سال ۱۳۹۲ و تدوین ۲۷ طرح مختلف نیز نتوانست مانع این سرنوشت شود. بودجههای اندکی که به این پروژهها اختصاص یافت، هیچ تناسبی با ابعاد بحران نداشت و در مقایسه با پروژههای انتقال آب چند میلیارد دلاری به مناطق کویری مرکز ایران، بسیار ناچیز بود. در سالهای اخیر نیز حتی همین تعهدات نیمبند کنار گذاشته شد و ستاد احیا منحل گردید.
شواهد و قرائن نشان میدهد خشک شدن دریاچه اورمیه تنها نتیجه سوءمدیریت زیستمحیطی نیست، بلکه بخشی از یک رویکرد سیاسی و امنیتی گستردهتر است. در رژیمهای غیرپاسخگو، اقداماتی چون تخریب عمدی منابع طبیعی برای تغییرات جمعیتی و مهندسی جغرافیایی سابقهای طولانی دارد. رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز فرصت بحران دریاچه اورمیه را به ابزاری برای تغییر ترکیب جمعیتی مناطق غربی و مرکزی آزربایجان و تضعیف پیوندهای ژئوپلیتیک آزربایجان جنوبی با تورکیه و آزربایجان شمالی تبدیل کرده است. واضح است که تحولات منطقهای مربوط به کشورهای تورک منطقه و تقویت اتحاد کشورهای تورک، باعث تقویت هویتخواهی تورکی در ایران شده و رژیم جمهوری اسلامی را نگران کرده است. در چنین شرایطی، برخی کانونهای قدرت درون رژیم ایران خشک شدن دریاچه را فرصتی برای اجرای سیاست جابهجایی اجباری و مهاجرت میلیونی مردم آزربایجان به مناطق مرکزی ایران میبینند. اظهارات برخی از مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی که تورکها را بیگانه و دشمن قلمداد می کنند، سیاست های ضد تورک رژیم و بازگشت به فاشیسم فارسی سبک پهلوی، نشانگر عمق این نگاه تبعیضآمیز است. در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی با انواع بحرانهای وجودی داخلی و خارجی مواجه است و آینده رژیم در هالهای از ابهام قرار دارد، به نظر میرسد برخی از مراکز قدرت درون رژیم تلاش دارند با چنین روشهای غیرانسانی، جنایتکارانه و مجرمانهای مسئله آزربایجان جنوبی و ملت تورک را حل کنند که البته تصوری کودکانه و ابلهانه است.
ملت تورک آزربایجان سالهاست با اعتراضات مدنی، فرهنگی و اجتماعی خواستار نجات دریاچه شده است. ولی جمهوری اسلامی هیچ پاسخی جز خشونت و سرکوب نداده و همچنان به سیاستهای استعماری خود ادامه داده و بهرغم غارت منابع زیرزمینی، روزمینی و انسانی آزربایجان، نه تنها از هرگونه اقدامی برای احیای دریاچه اورمیه خودداری کرده است بلکه با اقداماتی مانند قطع کامل جریان آب رود خانه ها عملاً روند خشکاندن دریاچه را تسریع کرده است. ولی اکنون دیگر کارد به استخوان ملت تورک آزربایجان رسیده و صبر ملتمان در حال لبریز شدن است؛ زیرا عملاً طوفانهای نمک در حال کشاندن آزربایجان به کام مرگ است.
نظر متخصصان این است که دریاچه اورمیه با وجود خشکی کامل قابل احیاست؛ چون هنوز حوزه آبریز دریاچه به میزان کافی بارندگی دارد و در صورت اجرای روشهای علمی، دریاچه اورمیه میتواند بهمرور احیا شود.
ما بهعنوان شورای همکاری سازمانهای آزربایجان جنوبی به رژیم جمهوری اسلامی هشدار میدهیم بیش از این صبر ملت تورک را نیازماید و با کنار گذاشتن برنامههای پلید خود هرچه زودتر پروژه احیای دریاچه اورمیه را به متخصصان دلسوز آزربایجانی تحویل داده و بودجه آن را نیز از محل همان منابعی که از آزربایجان غارت میکند تأمین کند. در غیر این صورت، دیری نخواهد کشید که با عکسالعمل خشمگین ملت تورک مواجه خواهد شد و البته تمامیت حرکت ملی آزربایجان در این میدان در کنار ملتمان خواهد بود.
«شورای همکاری سازمانهای آزربایجان جنوبی»
۱- تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان Dirəniş
۲- جنبش دانشجویی آزربایجان AZOH
۳- حزب استقلال آزربایجان جنوبی GAİP
۴- حزب جمهوری آزربایجان جنوبی ACP
۵- حزب دموکرات آزربایجان جنوبی GADP
۶- حزب رهایی بخش آزربایجان جنوبی GAQP
۷- حزب مرکزی آزربایجان AMP
۸- شورای دولتگرایی ملی آزربایجان جنوبی MDŞ
۹- فرقه دموکرات آزربایجان ADF
۴/۷/۱۴۰۴