آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
دوشنبه ۱۴ام مهر ۱۴۰۴
شما اینجا هستید: / تیتر یک / دریاچه‌ای که پهلوی آن را «بی‌فایده» دانست

دریاچه‌ای که پهلوی آن را «بی‌فایده» دانست

دریاچه‌ای که پهلوی آن را «بی‌فایده» دانست
6 اکتبر 2025 - 22:11
کد خبر: ۶۸۱۱۳
تحریریه آرازنیوز

👤محسن سعادت

در دهه‌ای که رژیم پهلوی با شعار «تمدن بزرگ» بر طبل توسعه می‌کوبید، محمدرضا پهلوی در گفت‌وگویی رسمی دربارهٔ دریاچه اورمیه ـ که آن زمان به نام تحمیلی «دریاچه رضائیه» شناخته می‌شد ـ جمله‌ای گفت که امروز سندی از ناآگاهی، غرور و مرکز‌گرایی بیمار آن دوره است:

«دریاچه رضائیه به درد ما نمی‌خورد، چون آبش شور است و در آن ماهی و علف وجود ندارد.»

این جمله، در ظاهر ساده است اما در باطن، ریشه‌های یک ذهنیت خطرناک را آشکار می‌کند: ذهنیتی که هم طبیعت را بی‌ارزش می‌بیند و هم سرزمین آزربایجان را صرفاً حیاط خلوت «ایران آریایی» می‌پندارد.

دریاچه اورمیه قلب تپندهٔ آزربایجان است؛ پهنه‌ای که هزاران سال، بخشی از هویت و زیست فرهنگی مردم این سرزمین بوده است. نام واقعی آن ـ «اورمیه» یا «اورمو گؤلو» ـ در زبان و شعر و حافظهٔ مردم تورک زنده بوده، اما در دوران پهلوی برای حذف نشانه‌های آزربایجان، نام آن را به «رضائیه» تغییر دادند تا همچون بسیاری از شهرها و روستاهای دیگر، هویت بومی‌اش پاک شود.

محمدرضا پهلوی وقتی گفت «این دریاچه به درد ما نمی‌خورد»، منظورش از «ما» نه ملت، بلکه همان نگاه فارسی‌محوری بود که ایران را فقط در محدودهٔ زبان و فرهنگ خود می‌دیدند. در آن گفت‌وگو حتی وقتی کارشناسان از خطر خشک‌شدن دریاچه و پیامدهای زیست‌محیطی سخن گفتند، او با بی‌تفاوتی پاسخ داد که چون اطراف آن جنگلی نیست، اهمیتی ندارد! این نگاه نه‌تنها نشانهٔ جهل نسبت به اکوسیستم، بلکه بازتاب همان تبعیضی است که همیشه نسبت به سرزمین‌های غیرمرکزی ایران ـ به‌ویژه آزربایجان ـ وجود داشته است.

خشک‌شدن دریاچه اورمیه امروز دیگر فقط یک بحران محیط‌زیستی نیست، بلکه نتیجهٔ مستقیم سیاست‌های تاریخی تمرکزگرایی و قوم‌گرایی فارسی است؛ سیاستی که از دورهٔ پهلوی آغاز شد و در جمهوری اسلامی ادامه یافت. اگر در آن روز پهلوی دریاچه را «بی‌فایده» دانست، امروز نیز همان منطق در تهران ادامه دارد؛ پروژه‌های انتقال آب، سدسازی‌های بی‌رویه و بی‌توجهی عامدانه به فریاد مردم اورمیه، نشان می‌دهد که نگاه مرکز به پیرامون هنوز تغییر نکرده است.

دریاچه اورمیه بخشی از هویت آزربایجان است، و مرگ آن یعنی مرگ بخشی از حافظه و زیست فرهنگی ملت تورک. آنچه شاه با ناآگاهی گفت، امروز در قالب فاجعه‌ای عینی تحقق یافته است؛ اما تاریخ همیشه به یاد خواهد داشت که اولین سنگ این فاجعه را همان ذهنیت استبدادی و قوم‌گرای فارسی انداخت که اورمیه را «رضائیه» نامید و بر آن فخر فروخت.

روی خط خبر