آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
شنبه ۱۲ام مهر ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / فروپاشی دولت مرکزی و گذار ژئوپلیتیکی آذربایجان جنوبی

فروپاشی دولت مرکزی و گذار ژئوپلیتیکی آذربایجان جنوبی

فروپاشی دولت مرکزی و گذار ژئوپلیتیکی آذربایجان جنوبی
2 اکتبر 2025 - 23:32
کد خبر: ۶۷۹۹۷
تحریریه آرازنیوز

👤دکتر حمید شهانقی

ایران در شرایط کنونی با بحرانی چندلایه مواجه است که می‌توان آن را در چارچوب نظریه‌های کلاسیک علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی تحلیل کرد. نشانه‌های این بحران – از تقابل مستقیم با اسرائیل و فشار تحریم‌ها گرفته تا اعتراضات مردمی و فرسایش مشروعیت – همگی در ادبیات «فروپاشی دولت» جای می‌گیرند. هانتینگتون در نظم سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی (۱۹۶۸) تأکید می‌کند که وقتی شکاف میان بسیج اجتماعی و نهادینه‌سازی سیاسی افزایش یابد، دولت‌ها وارد مرحله‌ای از بی‌ثباتی ساختاری می‌شوند. امروز ایران دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد.

از سوی دیگر، چارلز تیلی در نظریه‌ دولت‌سازی خود (۱۹۹۲) نشان می‌دهد که دولت‌ها زمانی شکننده می‌شوند که ابزار انباشت منابع، اعمال خشونت مشروع و ایجاد اجماع سیاسی را از دست بدهند. تضعیف دولت مرکزی ایران در کنترل بر منابع اقتصادی و در اعمال خشونت مشروع، عملاً آن را در زمره‌ی «دولت‌های شکست‌خورده» قرار داده است.

در این چارچوب، آذربایجان جنوبی جایگاه ویژه‌ای می‌یابد. نظریه «جدایی چاره‌ساز» (Remedial Secession) در حقوق بین‌الملل بر این اصل استوار است که اگر یک ملت تحت ستم ساختاری و انکار هویتی قرار گیرد، در صورت فروپاشی اقتدار مرکزی می‌تواند ادعای جدایی یا خودمختاری مشروع داشته باشد. ملت ترک آذربایجان جنوبی که طی دهه‌ها با سیاست‌های آسیمیلاسیون زبانی و فرهنگی روبه‌رو بوده است، اکنون در پرتو بحران دولت مرکزی فرصتی تاریخی برای بازتعریف موقعیت خود پیدا کرده است.

نمونه‌های تطبیقی مانند کوزوو و سودان جنوبی نشان می‌دهند که در شرایط خلأ قدرت مرکزی، گروه‌های قومی که قادر به سازماندهی سیاسی، ایجاد رهبری کاریزماتیک و تولید گفتمان مشروعیت‌ساز هستند، می‌توانند حمایت بین‌المللی را جلب کرده و به استقلال یا خودمختاری دست یابند. تیلی در بحث «جنبش‌های جمعی» تأکید می‌کند که موفقیت جنبش‌ها در بسیج منابع، دسترسی به فرصت‌های سیاسی و خلق چارچوب‌های معنایی مشترک نهفته است. اگر آذربایجان جنوبی بتواند این سه شرط را فراهم آورد، گذار از وضعیت حاشیه‌نشینی به کنشگری فعال امکان‌پذیر خواهد شد.

با این حال، تهدیدها نیز باید به‌دقت بررسی شوند. نظریه‌های «دولت شکست‌خورده» و «امنیت منفی» بری بوزان هشدار می‌دهند که خلأ قدرت اغلب به جنگ داخلی، ظهور نیروهای افراطی و مداخلات خارجی منجر می‌شود. ایران نیز با حضور بازیگران منطقه‌ای مانند روسیه و چین در معرض چنین سناریویی است. علاوه بر این، در صورت فقدان انسجام داخلی در میان نیروهای آذربایجان جنوبی، این فرصت تاریخی می‌تواند به تهدیدی بزرگ تبدیل شود.

از منظر جامعه‌شناسی هویت (مانند نظریات آنتونی گیدنز و اریک هابسبام درباره برساخت ملت)، شرایط کنونی لحظه‌ای است که می‌توان آن را «فرصت بازتعریف هویت جمعی» نامید؛ لحظه‌ای که هویت ملی ترک‌های آذربایجان می‌تواند از حاشیه‌ سیاست ایران به مرکز ثقل تحولات منطقه‌ای ارتقا یابد.

در جمع‌بندی، تحولات کنونی ایران را می‌توان در پرتو نظریات کلاسیک دولت‌سازی و فروپاشی سیاسی به‌مثابه یک «فرصت بحرانی» برای آذربایجان جنوبی ارزیابی کرد. اگر این جامعه بتواند منابع داخلی و خارجی را بسیج کند، رهبری مقتدر پدید آورد و در قالب گفتمان مشروعیت‌ساز به صحنه بین‌المللی ورود نماید، گذار تاریخی آن به سمت استقلال یا خودمختاری می‌تواند نه یک رؤیا، بلکه واقعیتی دست‌یافتنی باشد

روی خط خبر