طرفداران گروههای تروریستی چگونه به «ایالت» رسیدند؟!
«میدان ایالت» که نام رسمیاش در حال حاضر میدان انقلاب است، ولی کمتر کسی آنجا را بانام انقلاب میشناسد، میدان سمبولیک نهتنها اورمیه بلکه تمام غرب آزربایجان است؛ زیرا میدان حکومتی آزربایجان غربی است. استانداری آزربایجان غربی، شهرداری اورمیه، ساختمان دادگستری، ساختمان فرماندهی لشکر ۶۴ پیاده و ساختمان شهربانی و فرمانداری سابق (اکنون موزه مردمشناسی) همه در این میدان قرار دارند. ایالت همچنین میدانهای اصلی مرکز (ولایتفقیه)، شهرچایی، مدرس و برق را به هم متصل میکند؛ یعنی قلب شهر اورمیه و آزربایجان غربی است. به همین خاطر نیروهای امنیتی همیشه از این میدان بهشدت محافظت میکنند. در بزرگترین اعتراضات تاریخ شهر اورمیه، از اعتراضات روزنامه ایران گرفته تا اعتراضات دریاچه اورمیه معترضین در همهجا تجمع کردهاند ولی اجازه ورود به میدان ایالت را پیدا نکردهاند و اگر واردشدهاند بهسرعت و شدت توسط نیروهای امنیتی متفرق شدهاند.
روز ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شهر اورمیه شاهد صحنههای عجیب و تاریخی بود.
در شرایطی که مردم در اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی انتخابات را تحریم کرده بودند، یک عضو پکک بهعنوان نماینده اورمیه انتخاب! شد؛ درحالیکه تروریستی مانند زیندشتی صحنه بهاصطلاح انتخابات را میدانداری و هدایت میکرد، در ساعات پایانی روز عدهای از هواداران گروههای تروریستی بعد از یک ساعت پیادهروی و تظاهرات در خیابانهای اصلی اورمیه بدون هیچ مانعی وارد میدان ایالت شدند و شعار دادند «اورمیه کردستان است!»
چنین صحنههایی در تاریخ شهر اورمیه بیسابقه است و احتمالاً فقط یکبار آنهم در زمان اشغال شهر توسط قصاب اورمیه اسماعیل سیمکو اتفاق افتاده است. قبل از آن هیچوقت حتی در زمان حمله شیخ عبیدالله شمذینانی و پیش از آن چنین صحنههایی در اورمیه دیده نشده است و اورمیه قرنهای طولانی تحت حفاظت نیروی نظامی خانها و بیگلربیگیهای افشار اورومی در امنیت و آسایش قرار داشته است. سرداران نامدار افشار اورومی مانند فتحعلی خان افشار عرشلو، محمدقلی خان افشار قاسملو، عسگر خان افشار جنرال (بانی مسجد جنرال)، عبدالصمدخان سردار افشار (بانی مسجد سردار)، لطفعلیخان افشار (بانی مسجد لطفعلیخان) و جمشید خان مجدالسلطنه افشار حافظان نهتنها جان و مال و ناموس اورمیه، بلکه مدافع کیان کل آزربایجان از فتح قلعه شوشا گرفته تا شکست روسها در محاصره قلعه ایروان بودهاند. اورمیه دارای چنین تاریخی است.
امروز چه شده است که هواداران گروههای تروریستی چنین جراتی یافتهاند؟! چگونه گروهی شعار گویان و تظاهرات کنان با یک ساعت پیادهروی از خیابانها و تقاطعهای اصلی شهر میگذرند و به میدان ایالت میرسند و با هیچ مداخله نیروهای امنیتی برخورد نمیکنند. آنهم درزمانی که روز اعلام نتایج انتخابات است و تمامی نیروهای امنیتی در آمادهباش کامل قرار دارند؛ یعنی امکان غافلگیری در عمل منتفی است.
البته در سالهای اخیر هواداران گروههای تروریستی گاهگداری در محلات حاشیهای و نوساز شهر اورمیه تجمعاتی را انجام دادهاند اما هیچگاه وارد مرکز شهر و محلات اصلی و قدیمی شهر نشدهاند.
تنها نتیجه منطقی که میتوان گرفت این است که این حادثه از قبل برنامهریزیشده، چراغ سبزها داده و به نیروهای امنیتی دستور عدممداخله دادهشده بود.
این حادثه البته چیزی نیست که در یک روز اتفاق افتاده باشد و زمینه آن سالهاست توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران آماده میشود. ما امروز فقط یک شمه کوچک از تظاهر بیرونی آن را میبینیم.
زیرساخت این مسئله زمانی آغاز شد که کمپهای پکک در کوههای غرب آزربایجان توسط سپاه مستقر شدند؛ شبکههای مالی، تدارکاتی، درمانی، رسانهای، فرهنگی، عشیرهای و مافیایی آن در شهرهای غرب آزربایجان توسط سپاه سازماندهی شد؛ بعد از قرنها و در زمان دولت روحانی برای اولین بار استانداران کردتبار برای آزربایجان غربی تعیین شدند و تغییر خزنده ساختار سیاسی – اداری و حتی نظامی استان به نفع جریان هوادار تروریسم شروع شد؛ توسط گروههای تروریستی و با حمایت رسانههای تهران برای آزربایجان اسامی جعل شد و دولتمردانی مانند روحانی رئیسجمهور کشور و وحید جلال زاده استاندار مانقورد آزربایجان غربی اسامی جعلشده توسط تروریستها را در تریبونها نشخوار کردند.
در ترکی آناطولی ضربالمثلی هست که میگوید «آمدن پنجشنبه از چهارشنبه معلوم است». حوادث امروز اورمیه نیز از دیروز معلوم بود. البته ما در غرب آزربایجان به پنجشنبه نرسیدهایم و هنوز در مراحل شنبه و یکشنبه هستیم.
وقتی محمدعلی فروغی از استانبول به رضاخان مینوشت ترکها میدانند ما میخواهیم یک منطقه کردنشین در مرز ترکیه ایجاد کنیم منظورش چنین چیزی بود؛ زیرا محمدعلی فروغی و همقطارانش بهخوبی میدانستند ملیگرایی فارسی اگر بخواهد در مقابل رقیب اصلیاش یعنی جمعیت کثیر تورکهای کشور دست برتر را حفظ کند و هژمونی اش را ادامه دهد باید برخی تغییرات زیربنایی ایجاد کند. برای همین بود که سیاست جدا کردن جغرافیایی تورکهای آزربایجان از خزر و ترکیه را از روسها اقتباس کردند. در رژیم پهلوی سیاست کوچک کردن آزربایجان در چند مرحله اجرا شد و در رژیم جمهوری اسلامی نیز پیگیری شد. ولی در سالهای اخیر با ظهور جدی پدیدهای به نام جهان ترک در شمال ایران، جمهوری اسلامی و جریان ایرانشهری به این نتیجه رسیده است که منطقه حائل مذکور را باید در اسرع وقت ایجاد کند چون اگر تأخیر کند ممکن است دیگر دیر شود. بهموازات نمایان شدن برتری خط باکو – آنکارا در مناقشه قاراباغ رژیم ایران نیز پروژه منطقه حائل در غرب آزربایجان را تسریع کرده و پکک را نیز بهعنوان مهره و پیمانکار این پروژه انتخاب کرده است.
مخلص؛ اینکه در یک روز تاریخی اتفاقات عجیبی در اورمیه رخ میدهد، یک عضو پکک نماینده اورمیه میشود و بهیکباره در میدان ایالت اورمیه شعار «کردستان است» سر داده میشود؛ هیچ تصادفی در کار نیست. اساساً در سیاست چیزی به نام تصادف وجود ندارد و هر چیزی حسابوکتاب دارد. این یک پیام و اشاره آشکار بود.
برنامهای که طرحشده است ایجاد یک قاراباغ و یا شمال سوریه جدید در غرب آزربایجان است. به همین روشنی!
گرفتن خاک از ملت تورک هیچوقت کار سادهای نبوده است و حتی میتوان گفت در حد غیرممکن سخت بوده است؛ آنهم خاکی مانند غرب آزربایجان که قرنهاست هر وجبش با خون شهیدان ملت تورک آغشته و به وطنی مقدس تبدیلشده است و در اهمیت استراتژیکش نیز کتابها میتوان نوشت. ولی درهرحال ملت تورک باید با درک جدیت موضوع، خوب در مسئله تأمل کند و ببیند تا دیر نشده چه چاره اساسی باید بیندیشد. بههرروی ملت ترک ملت کوچکی نیست و در منطقه از امکانات و وزن کافی برای بر آب کردن این نقشههای خائنانه برخوردار است؛ فقط باید مصمم و جدی باشد و منطقی و حسابشده عمل کند.