آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
چهارشنبه ۲۳ام مهر ۱۴۰۴
شما اینجا هستید: / تیتر یک / راهبرد رژیم برای تشدید تنش اتنیکی در غرب آذربایجان

راهبرد رژیم برای تشدید تنش اتنیکی در غرب آذربایجان

راهبرد رژیم برای تشدید تنش اتنیکی در غرب آذربایجان
15 اکتبر 2025 - 13:19
کد خبر: ۶۸۲۴۱
تحریریه آرازنیوز

👤مجید جوادی آراز

در ماه‌های اخیر، روند نگران‌کننده‌ای از افزایش تنش‌های اتنیکی در غرب آذربایجان، به‌ویژه در شهر اورمیه مشاهده می‌شود. حوادثی که در ظاهر رنگ‌وبوی فرهنگی و ورزشی دارند، در عمل به بستری برای تحریک‌های سازمان‌یافته‌ی اتنیکی و بهره‌برداری امنیتی تبدیل شده‌اند. نشانه‌های میدانی متعددی از این روند قابل مشاهده است.

در یکی از موارد اخیر، مراسمی به‌ظاهر فرهنگی در قالب جشن نوروزی در اورمیه، به گردهمایی آشکار حامیان پ‌ک‌ک و نمایش نمادهای آن انجامید. در مقابل، شهروندان ترک اورمیه در اقدامی خودجوش، مراسم مذهبی دیگری را به میتینگ بزرگ ضد ترور بدل کردند.

در روزهای اخیر نیز در دیدار فوتبالی میان تیم‌های هور و مسجدسلیمان، بار دیگر صحنه‌هایی از شعارها و رفتارهای تحریک‌آمیز مشاهده شد که واکنش گسترده‌ی مردم آذربایجان را در پی داشت. حضور آشکار برخی چهره‌های معلوم در صحنه و جوسازی‌های حساب‌های زرد در فضای مجازی که به درج موضوعات تحریک‌آمیز می‌پردازند، مؤید آن است که این روند تصادفی نیست و از سطحی بالاتر هدایت می‌شود. در مقابل، برخی چهره‌ها، حساب‌های اینترنتی و رسانه‌های زرد نیز تلاش کردند عکس‌العمل طبیعی مردم اورمیه را از مسیر خارج و به بیراهه‌ی تنش اتنیکی بکشانند.

همچنین مدتی است تعدادی از حساب‌های اینترنتی زرد که در داخل کشور و تحت کنترل ارگان‌های امنیتی فعالیت می کنند به صورت مصنوعی در حال پمپاژ و تشدید تنش اتنیکی در غرب آذربایجان هستند. 

نگاه دقیق به وضعیت حاکی است که بخشی از بستر این تنش‌ها از سوی جریان‌ها و چهره‌هایی شکل می‌گیرد که ارتباط آن‌ها با نهادهای امنیتی و رسانه‌های نزدیک به حکومت آشکار یا دست‌کم محتمل است. رژیم، با علم به حساسیت تاریخی و اجتماعی رابطه‌ی ترک و کرد و تحولات و رخداد های منطقه ای، تلاش دارد این پتانسیل را به ابزاری برای انحراف افکار عمومی و مهندسی بحران تبدیل کند.

در این چارچوب، چهره‌های مافیایی و گروه‌های تروریستی به‌طور غیرمستقیم به میدان آورده می‌شوند تا از واکنش طبیعی جامعه‌ی ترک، کانالیزه‌شده در مسیر درگیری اتنیکی، بهره‌برداری سیاسی صورت گیرد.

در این بین، البته سیاست‌های غلط احزاب کرد و ادعاهای زیاده‌خواهانه‌ی آن‌ها آب در آسیاب رژیم می‌ریزند.

رفتار جمهوری اسلامی در غرب آذربایجان را می‌توان در چارچوب راهبرد قدیمیِ «مهندسی بحران برای بقا» تحلیل کرد — الگویی که در بسیاری از حکومت‌های اقتدارگرا مشاهده می‌شود. ایجاد و مدیریت مصنوعی تنش‌های اتنیکی، همواره ابزاری برای حفظ تمرکز قدرت و مشروعیت‌سازی برای سیاست‌های دیکتاتورمآبانه بوده است.

از منظر تاریخی، نمونه‌های بسیاری برای این سیاست وجود دارد؛ که مثال مناقشه‌ی قارا‌باغ که توسط روس‌ها به‌عنوان اهرمی برای نفوذ در قفقاز شکل گرفت، می‌تواند آشناترین آن برای افکار عمومی آذربایجان باشد.

حال سؤال طبیعی این است که جمهوری اسلامی چرا باید دست به چنین کاری بزند؟!

جریان‌های ایرانشهری – شعوبیِ حاکم در تهران می‌دانند جمهوری اسلامی با بحران‌های عمیقی دست‌به‌گریبان است و کسی نمی‌تواند آینده‌ی روشنی برای رژیم متصور باشد. به هر روی امکان تضعیف اتورینه رژیم در صورت هر نوع تحول ساختاری دور از انتظار نیست.

تحت چنین شرایطی می‌توان دو سناریو را از رفتار کنونی حکومت ایران استخراج کرد:

۱. سناریوی مهندسی بحران برای تثبیت نقش منجی:

در شرایط نبود مشت آهنین جمهوری اسلامی، وجود یک کانون بحران در غرب آذربایجان، جریان ایرانشهری – شعوبی را قادر می‌سازد خود را به‌عنوان بازیگر «منجی» معرفی کرده و زمینه‌ی حضور مستقیم سیاسی و امنیتی در منطقه را فراهم کند. بدین ترتیب، در شرایط تنش، رژیم می‌تواند با مداخله‌ی نظامی یا اطلاعاتی، خود را ضامن ثبات جلوه دهد و به این بهانه، کنترل بیشتری بر منطقه اعمال کند.

تحولات جنگ جهانی اول در غرب آذربایجان می‌تواند سناریوی مطلوب جریان‌های ایرانشهری – شعوبی باشد. در آن سال‌ها، درگیری میان گروه‌های ترک، کرد و ارمنی بهانه‌ای شد برای ورود نیروهای خارجی و در نهایت مستبدی چون رضاخان به‌عنوان منجی وارد شد و بعد از به‌اصطلاح نجات اورمیه، نام شهر به افتخار وی به رضائیه تغییر داده شد.

۲. سناریوی واگذاری کنترل به نیروهای همسو:

در سناریوی بدیل، در صورتی‌که جمهوری اسلامی نتواند کنترل را حفظ کند و جریان ایرانشهری – شعوبی بار دیگر نتواند قدرت خود را بگستراند، مانند مدلی مشابه آنچه در شمال سوریه اتفاق افتاد، ترجیح ملی‌گرایان فارس این خواهد بود که غرب آذربایجان به‌جای ترک‌ها، در دست گروه‌های تروریستی نزدیک به آن‌ها مانند پ‌ک‌ک / پژاک بماند.

در اصل، جریان‌های مذکور سال‌هاست این سیاست را با فراز و نشیب‌هایی پیش می‌برند، ولی ظاهراً روز موعود کم‌کم فرا می‌رسد.

تلاش برای قطع ارتباط جغرافیایی آذربایجان با ترکیه، یک سیاست قدیمیِ روسی است که ملی‌گرایان فارس (تاجیک) تلاش کرده‌اند بخش جنوبی آن را اجرا کنند و خود داستانی مفصل است.

ضرورت هوشیاری و سیاست خردمندانه

روشن است که تنش‌های اتنیکی در غرب آذربایجان پدیده‌ای تصادفی یا خودجوش نیست، بلکه بخشی از سناریوی پیچیده‌ی مهندسی بحران از سوی رژیمی است که برای بقای خود به بحران نیاز دارد. بااین‌حال، مسئولیت تاریخی مردم و نخبگان ترک و کرد آن است که در دام این بازی خطرناک نیفتند.

در شرایطی که نیروهای خارجی و داخلی هر دو به دنبال بهره‌برداری از تنش هستند، تنها مسیر ایمن، تکیه بر گفتمان عدالت، همزیستی و آگاهی عمومی است، گفتمانی که می‌تواند راه هرگونه تحریک و بهره‌برداری امنیتی را مسدود کند.

بر فعالین راستین حرکت ملی آذربایجان است که با اتخاذ سیاست و گفتمان مدرن و مترقی، به اقلیت کردِ ساکن در آذربایجان این اطمینان را بدهند که آرامش، آسایش و تضمین حقوق آن‌ها در همزیستی با اکثریت ترک آذربایجان خواهد بود، نه افتادن در دام گفتمان افراط‌گرای گروه‌های تروریستی.

حوادث دور و نزدیک منطقه باید درسی برای همه باشد و از اشتباهات باید آموخت و آن‌ها را تکرار نکرد؛ وگرنه تنها برنده، فاشیست‌های تهران‌نشین خواهند بود.

روی خط خبر