آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۱۵ام مهر ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / تیتر یک / نجات حرکت از دگم اندیشی و نفوذ

نجات حرکت از دگم اندیشی و نفوذ

نجات حرکت از دگم اندیشی و نفوذ
18 نوامبر 2022 - 01:27
کد خبر: ۶۲۵۶۱
تحریریه آرازنیوز

– یاشار آزاد

بسیاری موج‌ دوم حرکت ملی آزربایجان را پس از حکومت ملی به رهبری رهبر فقیدمان جعفر پیشه وری به شروع کار مجموعه وارلیق و اوایل انقلاب ۵۷ ربط می دهند حال آنکه کتاب حیدریابایا سلام مرحوم شهریار در سال ۱۳۳۲ در مقیاسی وسیع تاثیر گذار بود و به نظر راقم بایستی شروع موج دوم بیداری قلمداد شود. ملتی تحقیر شده با اثر شهریار شروع به بدست آوردن اعتماد بنفسی کرد که سالها به سبب کشتار و سرکوب پهلویان از دست داده بود. به جرات می توان گفت در خانه ی هر ترک آزربایجانی کتاب شهریار یافت میشد و منبعی بود برای بازگشت به خویش. شوک حیدربابایاسلام شهریار بر جسم نیمه جان ملت تورک نفسی دوباره بخشید. زبان عامیانه و‌محاوره ای کتاب نظر عموم مردم را جلب کرد حال آنکه مجموعه وارلیق مخاطب خاص داشت.

با فعالیتهای استادان ترک در تهران و بخصوص مجموعه وارلیق که محوریت و‌گفتمان آن برمبنای ترکان ایران بود دانشجویان بسیاری جذب گفتمان هویت خواهانه شدند و این گفتمان از تهران به واسطه ی دانشجویان به شهرستانها انتقال یافت. گفتمان حرکت بر محور تورکان ایران به مرکزیت تهران استوار بود اما این گفتمان و مرکزیت با استقلال جمهوری آزربایجان تغییر پیدا کرد بدین صورت که مرکز گفتمان به تبریز و آزربایجان و گفتمان غالب استقلال خواهی شد. آزربایجانی های ساکن ایران به وجود کشوری همنام خود در سطح جهانی مباهات کرده و موجب افزایش اعتماد بنفس گردید. اشغال قره باغ و فجایع آن احساسات ترکان ایران را هر چه بیشتر تحریک کرد و پیوندهای عاطفی را تحکیم بخشید. تغییر گفتمانی و تغییر مرکزیت نتایج مثبت و منفی ای به همراه داشت. گسترش روحیه ی ملی بصورت وسیع در بین عموم ملت از نتایج ارزشمند این تغییرات است. نسلی جوان با روحیه ای ملی که از وابستگیهای ایدئولوژیکی دیگر، کمتر برخوردار بود و اساس فکریش منعطف به ستم ملی و روحیات صرفا ناسیونالیستی بود را می توان از مشخصات قاطبه ی این نسل دانست. اما آنچه از طبعات منفی این تغییر بود دوری از سیاست و نگاه رومانیک به مسئله ملیتها درایران بود. ناسیونالیسم رومانتیک اجازه ی ورود نیروها را به عرصه سیاست و بدست آوردن سنگر به سنگر قدرت را نداد. ارزیابی واقعی از نیروهای بازیگر در عرصه ی سیاسی ایران صورت نگرفت و به الطبع نقشه ی راهی هم منطبق با واقعیتهای موجود ترسیم نشد.

تشکلگرایی در بین قسمتی از فعالین با علم بر لزوم بدست آوردن قدرت در دستورکار قرار گرفت که تجربیاتی در این خصوص حاصل شده که ارزشمند است. ضرورت کار تشکیلاتی آنچنان مهم بود که برخی از فعالان سختی کار را به جان خریدند و با تلاش شبانه روزی سعی در حفظ و تقویت تشکیلات کردند. از آنجایی که هیج عملی در خلا بوجود نمی آید و نمی توان به یکباره هدفی را بدست آورد تشکیلات ها با همه ی بی تجربه گی ها و کاستی ها، آجرهای بنای تشکیلاتی خود را چیدند. این باور که در خلا قدرت احتمالی می توان یک شبه تشکیلاتی بنا کرد نظریه ی درستی نیست چنان که حزب خلق مسلمان تاسیس و فروپاشی اش چندان بطول نینجامید. تجربیاتی که در پیچ و خم راه بدست می آید پله هایی برای ارتقا است. می توان بدون تعارف اذعان کرد ما در آزربایجان حزب نداریم زیرا مشخصه های حزب را هیچ یک از تشکیلاتها ندارند اما سمت سوی حرکت تشکیلاتها بسوی تاسیس حزب است. به سبب فضای امنیتی و بی تجربه گی ها هنوز کنگره ی تشکیلاتها بعنوان اساس تشکیلاتها آنچنان که لازم است برگزار نشده که خود نقصی بزرگ بشمار می رود.

تشکیلات دیرنیش سیر صعودی در مسیر تکاملی خود هم از نظر ساختاری و هم از جهت گفتمانی دستاوردهای قابل قبولی داشته است. تشکیلات با پذیرش پرچم مبارزاتی بلوغ خود را به نمایش گذاشت. اعتراضات داخل و خارج کشور و نمایش یک پرچم واحد حاصل تصمیم گیری درست و به موقع تشکیلات و دیگر فعالین ملی بود. ارزیابی واقعگرایانه از وضعیت موجود نیز در تغییر گفتمانی تشکیلات تاثیر مثبت خود را گذاشته است. از آنجایی که سیاست عمل به ممکنات است و برنامه ریزی بر پایه ی داشته ها اساس کار سیاست می باشد تشکیلات بصورت شفاف تر فدرالیسم در ایران را پی می گیرد. استراتژی حق تعیین سرنوشت که در بطن خود تمامی نظم های سیاسی را در آزربایجان و ایران داراست امری حقوقی است و نه سیاسی. طرح مسئله ی فدرالیسم شفافیت لازم را برای اعضا و مخاطبین بیرونی عرضه می دارد. تغییر رویه و هماهنگ سازی با شرایط موجود از امتیازات تشکیلات محسوب می شود زیرا نشانه ی زنده بودن و پویایی آن است و نشانه ی قدرت است و نه ضعف.

استقلال آزربایجان و دیگر ملل ایران مستلزم بوجود آمدن خلا قدرت به مدت طولانی و بی ثباتی فزاینده است. در نبود چنین فضایی سخن از استقلال امری است که منتج به نتیجه نخواهد شد. از آنجایی که نقد بهتر از نسیه است و ایران به آن بی ثباتی نرسیده است و شاید آن بی ثباتی حاد هرگز اتفاق نیفتد نباید تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار دهیم. آنچه مسلم است بایستی حرف فردا را امروز بر زبان نیاوریم و در زمان حال و شرایط حاکم قدم برداریم. لزوما گفتمان حداکثری منتج به نتیجه ی حداکثری نمی شود و تجربه نشان داده است گفتمانهای نرم تر دستاوردهای بهتری داشته اند.

حاکمیت از منظر خود با رادیکال نشان دادن مخالفین خود و تاکید بر خطر تجزیه، سعی می کند توجیهی بر سرکوب شدید پیدا کند این هوشمندی ما است که بهانه را به حاکمیت نخواهد داد. احزاب کردی با اینکه پتانسیل حرکتهای مسلحانه را دارند هوشیارانه دست به سلاح نبرده اند و اگر عملیات مسلحانه را در دستور کار قرار می دادند نه تنها سرکوب کردها بلکه موجبات سرکوب تمام ایران را فراهم می کردند.
ما شهروند ایرانیم بایستی متوجه باشیم که تمامی امورات این کشور به سرنوشت ما ارتباط دارد. فکر و اندیشه ی ما بایستی بر واقعیتهای موجود باشد رفتار وگفتار برخی از فعالان چنان است که گویی ما استقلالمان را از ایران گرفته ایم حال اینکه واقعیت چیز دیگری است. طرز فکر و خط مشیی که منطبق بر واقعیت ها نباشد مجبور به محو و نابودی است.

به جرات می توان گفت حاکمیت در حرکت ملی آزربایجان نفوذ زیادی دارد. در بعد گفتمانی حاکمیت بیکار ننشسته و ما را از واقعیتها دور و با فرداهایی مجهول سرگرم می کند سخن ولایتی مشاور کنونی رهبر جمهوری اسلامی که گفته بود: “دیر یا زود آزربایجان از ایران جدا خواهد شد پس در آزربایجان سرمایه گذاری نکنید” تله ای هست برای دور نگه داشتن ما از قدرت و توجیهی بر عدم سرمایه گذاری در آزربایجان است. متاسفانه این سخنان در مدیای آزربایجان باز پخش می شود و ندانسته در تله ی حاکمیت می افتیم. سرمایه گذاری حاکمیت برای به انحراف کشیدن حرکت، حاشیه سازیها، لوث سازی، شخصیت تراشی و ترفندهای مختلف شبانه روز ادامه دارد. تشکیلاتی نبودن قاطبه ی فعالین اثر نفوذ را بیشتر و بیشتر می کند. امروزه در اتاقهای کلاپ هاوس آزربایجانی هم شاهد این حاشیه سازیها و اصطکاک های بی مورد هستیم. درد منیت و ایده آلیستی بودن فعالین آنها را از ورود به تشکیلاتها باز می دارد. ژستهای روشنفکری و فردگیرایی منفی بلای جان حرکت شده است. هیچ تشکیلاتی مکمل و عاری از اشتباه نیست بایستی با پذیرش کاستی های تشکیلاتها عضوشان شد و در جهت سالم سازی حرکت نمود. کار سیاسی کار رئالیستی و پراگماتیستی می باشد. ما بعنوان تشکیلات برای بدست آوردن قدرت حرکت می کنیم. ما نمی خواهیم به مثابه ی گروههای فشار فقط تاثیر گذاری داشته باشیم. یک حزب و تشکیلات در پی قدرت سیاسی است تا نظم دلخواه خود را بسازد.

برگرفته شده از دوازدهمین شماره نشریه دیرنیش سسی ارگان رسمی تشکلات مقاومت ملی آزربایجان

روی خط خبر