برای عباس میرزا…
مناسباتی هستند که جایی در تقویم حکومتی ایران ندارند ولی در تقویم مخالفان حکومت جایگاه رفیعی برای خود دارند و مناسباتی هم هستند که نه در تقویم حکومتی و نه در تقویم مخالفان حکومت جایی ندارند و توجه به این مناسبات، ما را با شباهتهای این دو گروه متخاصم آشنا کند. چهارم آبان، روز تولد محمدرضا شاه پهلوی و از مناسباتی است که موردتوجه مخالفان حکومت است و دوم آبان، روز وفات عباس میرزای قاجار نه در تقویم حکومتی و نه در تقویم مخالفان حکومت، جایی ندارد و با دقت در آن یاد میگیریم که این دو گروه در چه چیزهایی همداستاناند.
چرا آن دسته از مردم ایران که خودشان را هوادار شاهزاده معرفی میکنند، نسبت به پیشروترین و تأثیرگذارترین شاهزاده طول و عرض تاریخ ایران بیمهرند؟ و چرا آنهایی که خودشان را مدافعان و دلواپسان تمامیت ارضی و طولی ایران میدانند، باکسی که بیشترین تلاشها را برای حفظ همان تمامیت انجام داده، الفتی ندارند؟
عباس میرزا هنوز به مسند قدرت نرسیده بود، ولی با استفاده از اختیاراتی که از پدر تاجدارش گرفته بود و با الگو قرار دادن اصلاحات امپراتوری عثمانی و سلطان سلیم سوم، گامهای بزرگی برای نوسازی ایران انجام داد و سعی کرد تا این کشور زواردررفته را قویتر کند و اگر مرگ گریبانش را نمیگرفت و فرصت سلطنت نیز به دست میآورد، شاید روال تاریخ ایران دگرگون میشد.
ولی در کنار این اقدامات و افتخارات، احترام به تنوع و دفاع از تکثر زبانی و فرهنگی موجود در ایران، از صفات بارز عباس میرزا بود و همین باعث شده تا انحصارطلبان دلخوشی از او نداشته و با سیاه نمایی مطلقِ ایرانِ واقعیِ پیش از کودتای سوم اسفند، ایرانی یکدست و یکسان شده را تقدیم مخاطبان خودکرده و مفاخر ایران پیشین و واقعی را از اذهان ساکنان این کشور بزدایند.
ابراهیم رشیدی