امروز جهان روز زبان تورکی را جشن گرفت اما زبان ما همچنان در زندان فاشیسم فارس فریاد آزادی سرمیدهد
👤گؤکتورک تبریزلی
عضو کمیته دانشجویی تشکیلات مقاومت ملی آذربایجان (دیرنیش)
امروز، ۱۵ دسامبر، روز جهانی خانوادهٔ زبانهای تورکی است؛ روزی که در تقویم جهانی به نام زبانی ثبت شده که قرنها حامل فرهنگ، تاریخ، ادبیات و هویت میلیونها انسان بوده است. اما برای تورکهای آذربایجان جنوبی و دیگر تورکهایی که در جغرافیای ایران زندگی میکنند، این روز بیش از آنکه جشن باشد، یادآور یک تناقض تلخ است: زبانی که در سطح جهانی به رسمیت شناخته میشود، در سرزمین خود همچنان از ابتداییترین حقوق محروم است.
در ایران، تورکها نه یک اقلیت کوچک، بلکه یکی از بزرگترین گروههای جمعیتی کشورند. با این حال، هنوز آموزش به زبان مادری برای آنان یک مطالبهٔ امنیتی تلقی میشود، نه یک حق انسانی. کودکان تورک از نخستین روز مدرسه مجبورند زبان مادری خود را قورت بدهند و با زبانی آموزش ببینند که نه زبان خانه است، نه زبان حافظهٔ جمعیشان بلکه در این شرایط جز زبان تحمیلی چیز دیگر نمیتوانش نامید. این وضعیت، فقط یک تبعیض آموزشی نیست؛ شکلی آشکار از فرسایش هویتی و فرهنگی است که در ادبیات حقوق بشر از آن با عنوان نسلکشی فرهنگی یاد میشود.
ریشهٔ این وضعیت را باید در بنیانهای ایدئولوژیک سیاست رسمی ایران جستوجو کرد؛ جایی که ایرانیت بهطور سیستماتیک با فارس بودن تعریف شده است. در این چارچوب، زبان فارسی نه بهعنوان یکی از زبانهای کشور، بلکه بهمثابه معیار وفاداری ملی معرفی میشود و سایر زبانها به حاشیه رانده میشوند. نتیجه روشن است: هر زبانی که فارسی نباشد، یا نادیده گرفته میشود یا بهعنوان تهدید تلقی میگردد.
تناقض زمانی عمیقتر میشود که به رأس ساختار قدرت نگاه کنیم. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کنونی ایران، خود تورک است؛ کسی که در دوران رقابتهای انتخاباتی همچو رئیس جمهورهای پیشین و همانند دوران نمایندگیاش باری دیگر از حق آموزش به زبان مادری سخن گفت و وعده داد که تبعیض زبانی را از بین خواهد برد. اما اکنون، با گذشت زمان، این وعدهها همچنان در حد کلمات باقی ماندهاند. نه سیاست مشخصی اعلام شده، نه گام عملی قابلتوجهی برداشته شده است. این سکوت، برای جامعهای که دههها منتظر شنیدهشدن بوده، سنگین و ناامیدکننده است.
مسئله فقط شخص پزشکیان نیست. مشکل، ساختاری است. حتی یک رئیسجمهور تورک نیز در چارچوب نظامی عمل میکند که اساس آن بر مرکزگرایی، یکسانسازی فرهنگی و برتری زبان فارسی بنا شده است. تا زمانی که این بنیان تغییر نکند، وعدهها صرفنظر از گویندهٔ آن محکوم به بینتیجهماندن هستند.
امروز که جهان از خانوادهٔ زبانهای تورکی سخن میگوید، میلیونها تورک در ایران هنوز از نوشتن، خواندن و تحصیل رسمی به زبان مادری خود محروماند. این شکاف میان گفتمان جهانی و واقعیت داخلی، تنها یک نابرابری فرهنگی نیست؛ نشانهای است از بحران مشروعیت سیاستهای هویتی در ایران.
زبان مادری یک امتیاز نیست، یک حق است. حقی که نه با سکوت از بین میرود و نه با سرکوب. تاریخ نشان داده است که زبانهایی که به حاشیه رانده میشوند، در حافظهٔ مردم زنده میمانند و دیر یا زود به عرصهٔ سیاست بازمیگردند.
روز جهانی خانوادهٔ زبانهای تورکی، برای آذربایجان جنوبی و دیگر تورکهای ایران، روز یادآوری برای مطالبه، مقاومت و مبارزه است؛ مبارزه در راه آزادی، عدالت، کرامت، و بهرسمیتشناختهشدن.