آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۲۳ام آذر ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / فریدون ابراهیمی؛ شهید راه نجات آذربایجان از چنگال خونین فاشیسم

فریدون ابراهیمی؛ شهید راه نجات آذربایجان از چنگال خونین فاشیسم

فریدون ابراهیمی؛ شهید راه نجات آذربایجان از چنگال خونین فاشیسم
15 دسامبر 2025 - 00:20
کد خبر: ۶۸۷۰۱
تحریریه آرازنیوز

👤شامان اردبیللی

عضو کمیته دانشجویی تشکیلات مقاومت ملی آذربایجان (دیرنیش)

فریدون ابراهیمی را نمی‌توان صرفاً یک نام در فهرست اعدام‌شدگان دهه‌های تاریک ایران دانست. او یکی از آن چهره‌هایی است که مرگش تصادفی نبود؛ نتیجهٔ یک انتخاب آگاهانه بود. انتخاب ایستادن در برابر ساختاری که آذربایجان را نه به‌عنوان یک ملت، بلکه به‌عنوان مستعمره ایران می‌دید.

ابراهیمی حقوق‌دان بود، اما حقوق را برای تزئین قدرت نمی‌خواست. او از همان ابتدا باور داشت قانونی که زبان مردم را نادیده بگیرد، دادگاهی که عدالت را قربانی مصلحت کند و حکومتی که با سرکوب دوام بیاورد، مشروع نیست؛ حتی اگر نام قانون و نظم را یدک بکشد. این نگاه، او را به مسیری کشاند که پایانش از پیش روشن بود، اما خودش از آن عقب ننشست.

با شکل‌گیری حکومت ملی آذربایجان، فریدون ابراهیمی در جایگاهی قرار گرفت که اهمیتش بسیار فراتر از سنش بود. دادستان کل شدن در آن مقطع، یعنی قرار گرفتن در خط مقدم نبردی نابرابر؛ نبرد میان عدالتی که تازه می‌خواست شکل بگیرد و دستگاهی که سال‌ها سرکوب را به‌نام قانون اجرا کرده بود. او تلاش کرد دستگاه قضایی را از ترس، وابستگی و انتقام‌گیری جدا کند. همین تلاش کافی بود تا نامش در فهرست خطرناک‌ها برای تهران قرار بگیرد.

اما ابراهیمی فقط به داخل مرزها نگاه نمی‌کرد. یکی از وجوه کمتر گفته‌شدهٔ شخصیت او، درک عمیقش از سیاست بین‌الملل بود. در اسناد مربوط به کنفرانس صلح پاریس، رد پای اندیشهٔ او به‌روشنی دیده می‌شود. او می‌دانست که اگر مسئله آذربایجان در چارچوب «موضوع داخلی ایران» محبوس بماند، هرگز شنیده نخواهد شد. به همین دلیل، تلاش کرد آن را با زبان حقوق ملت‌ها و حق تعیین سرنوشت به جهان معرفی کند. پیام او روشن بود: صلحی که بر سرکوب یک ملت بنا شود، صلح نیست.

قدرت‌های بزرگ صدای آذربایجان را نخواستند که بشنوند. و وقتی حکومت ملی سقوط کرد، چنگال خونین ایران بی‌پرده عمل کرد. نیروهای نظامی وارد شهرها شدند، دستگیری‌ها آغاز شد و حساب‌ها یکی‌یکی تسویه شد. فریدون ابراهیمی دستگیر شد، نه به‌دلیل یک جرم مشخص، بلکه به‌خاطر نقشی که ایفا کرده بود. محاکمه‌اش اجرای یک تصمیم ناعادلانه سیاسی بود تا رسیدگی قضایی. حکم، پیش از دادگاه صادر شده بود.

آنچه ابراهیمی را به شهید تبدیل می‌کند، فقط اعدامش نیست؛ شیوهٔ ایستادنش است. روایت‌ها نشان می‌دهد که او تا آخرین لحظه حاضر نشد از مواضعش عقب‌نشینی کند. نه توبه کرد، نه گذشته‌اش را انکار کرد.

او می‌دانست که حذف فیزیکی‌اش قرار است پیامی داشته باشد؛ اما می‌خواست پیامِ دیگری در تاریخ بماند. پیامی که بگوید آذربایجان با سرکوب خاموش نمی‌شود و عدالت، حتی اگر موقتاً شکست بخورد، از حافظهٔ یک ملت پاک نمی‌شود.

فریدون ابراهیمی برای نجات آذربایجان سلاح به دست نگرفت. او برای تهران خطرناک‌تر بود؛ چون فکر داشت، موضع داشت و زبان قانون را علیه بی‌عدالتی قدرت به کار می‌گرفت. به همین دلیل هم باید حذف می‌شد. او شهید راه نجات آذربایجان شد، نه چون کشته شد، بلکه چون آگاهانه هزینهٔ ایستادن را پذیرفت.

امروز، دهه‌ها بعد، هنوز بسیاری از پرسش‌هایی که او مطرح کرد، بی‌پاسخ مانده‌اند: نسبت قانون با قدرت، جایگاه زبان مادری، و معنای واقعی عدالت. تا وقتی این پرسش‌ها زنده‌اند، نام فریدون ابراهیمی هم زنده است؛ نه به‌عنوان یک خاطره، بلکه به‌عنوان یک معیار.

روی خط خبر