آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
سه شنبه ۲۱ام مرداد ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / وقتی کودتاچیان دیروز، مشروطه‌خواه امروز می‌شوند

وقتی کودتاچیان دیروز، مشروطه‌خواه امروز می‌شوند

وقتی کودتاچیان دیروز، مشروطه‌خواه امروز می‌شوند
8 آگوست 2025 - 20:47
کد خبر: ۶۷۷۴۲
تحریریه آرازنیوز

👤 محسن سعادت

در روزگار ما، واژه‌ها معناهای خود را ازدست‌داده‌اند. مفاهیم از درون تهی شده‌اند و واژگان سترگ تاریخ، ملعبه دست کسانی شده‌اند که دیروز در برابر همان مفاهیم، قد علم کرده بودند. یکی از این واژگان، «مشروطه» است. مشروطه‌ای که روزی، جنبشی مردمی برای قانون‌مداری، مشارکت عمومی و پایان استبداد سلطنتی بود، امروز به زبانی بدل شده که حتی کودتاچیان دیروز با آن سخن می‌گویند.

مشروطه‌خواهی در آغاز قرن بیستم، در ایران معنا داشت. مردمانی از تبریز تا تهران، از رشت تا اصفهان، در برابر خودکامگی شاه ایستادند و مجلسی را بنا نهادند که نماد حاکمیت ملت باشد، نه فرمان شاه؛ اما همین مشروطه، از همان ابتدا توسط دربار، بخشی از روحانیت محافظه‌کار و سپس ارتش وابسته به دربار، بارها و بارها به خاک و خون کشیده شد.

آیا کسی می‌تواند فراموش کند که اولین مجلس شورای ملی، با توپ‌های محمدعلی شاه منهدم شد؟ یا اینکه رضاشاه، با کودتا علیه نخست‌وزیر قانونی، مشروطه را به سلطنت مطلقه بدل کرد؟ او قانون اساسی مشروطه را لگدمال کرد، مجلس را به صحنه‌ای تشریفاتی بدل ساخت و آزادی‌خواهان را سرکوب کرد.

بااین‌همه، امروز نوادگان فکری همان رضاشاه، همان کسانی که افتخارشان به «انضباط آهنین» و «دیکتاتوری مدرن» پدرشان است، خود را «مشروطه‌خواه» می‌نامند. آن‌هم در شرایطی که از مفهوم مشروطه، نه مجلس مستقل باقی‌مانده، نه آزادی مطبوعات، نه حاکمیت ملت، نه حق انتخاب حکومت. حتی با پررویی تمام حزب مشروطه هم تأسیس کرده‌اند.

این تحریف تاریخی، تنها ناشی از جهل نیست؛ بلکه تلاشی عامدانه برای بازنویسی تاریخ و تطهیر گذشته‌ای استبدادی است. مشروطه در ادبیات سیاسی این افراد، به نظامی تقلیل یافته که در آن پادشاهی باقی بماند، اما ظاهری پارلمانتاریستی حفظ شود؛ گویی که سلطنت، خود هدف مشروطه بود، نه مشکلی که باید محدود و مهار می‌شد.

مشروطه‌خواهی امروز، اگر بخواهد اصیل باشد، باید با هرگونه بازتولید استبداد، چه به نام شاه و چه به نام شیخ، مخالف باشد. مشروطه‌خواهی نمی‌تواند از زبان کسانی شنیده شود که خود یا پدران سیاسی‌شان با کودتا، شکنجه، سانسور و سرکوب بر کشور حکم راندند.

کودتاگران دیروز، اگر امروز مشروطه‌خواه شده‌اند، نخست باید به گذشته خود اعتراف کنند. باید روشن کنند که کجای تاریخ ایستاده‌اند. آیا با دیکتاتوری پهلوی مرزبندی دارند یا آن را بستری برای «توسعه» و «نظم» می‌دانند؟ آیا اعتقادی به انتخاب مردم دارند یا پادشاهی را موهبتی الهی می‌پندارند که مردم فقط باید بر آن نظاره‌گر باشند؟

جنبش مشروطه، جنبش انسان‌هایی بود که جان دادند تا رأی مردم، قانون و آزادی معنا پیدا کند. آنان که امروز با پرچم مشروطه، سلطنت‌طلبی را بزک می‌کنند، نه با مشروطه‌خواهی نسبتی دارند و نه با آزادی‌خواهی. امروز درک از مشروطه به‌جایی رسیده که فقط فرزند ذکور شاه نباید شاه بشود. راه برای نورچشمی هم باز شود. عده‌ای در سیرکی جمع شده‌اند و جماعتی هم مست تشویق هستند.

مشروطه‌خواهی، پیش و بیش از هر چیز، مرزبندی با استبداد است؛ چه آن استبداد با عمامه باشد، چه با تاج.

 

روی خط خبر