نگاهی به سند «مرحله اضطراری» سلطنتطلبان

سندی که از سوی جریان سلطنتطلب تحت عنوان «مرحله اضطراری» منتشر شده، از یک جهت مفید و سودمند است و آن اینکه ماهیت ضد دموکراتیک و فاشیستی این جریان را بهروشنی آشکار میکند.
بهجرأت میتوان گفت که خمینیِ پیش از انقلاب دارای گفتمانی دموکراتیکتر از رضا پهلویِ کنونی بود و قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی نیز از این سند سلطنتطلبان مترقیتر است.
در سند مذکور چند نهاد اصلی تصمیمگیری پیشنهاد شده که همگی توسط شخص رضا پهلوی، بهعنوان «رهبر دوران گذار»، تعیین و منصوب میشوند، ولی در سراسر سند، هیچ راهکاری برای نظارت بر عملکرد این رهبر دوران گذار در نظر گرفته نشده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، ولو بهصورت صوری، نهادی به نام مجلس خبرگان مسئول نظارت بر رهبر است؛ اما برای رهبر سلطنتطلبان، حتی نظارت صوری نیز در نظر گرفته نشده است! واقعاً چه تضمینی وجود دارد که وی تمام نهادهای تصمیمگیرنده را از میان اطرافیان و همفکران خود برنگزیند؟ آنهم شخصی چون رضا پهلوی که به دیکتاتوری نامشروع پدر و پدربزرگش افتخار میکند و کوچکترین نقدی بر آنان وارد نمیداند! حقیقتاً این میزان از فردمحوری حتی در جمهوری اسلامی نیز مشاهده نمیشود، آنهم فردی با چنان پیشینهای!
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، دستکم اصلی صوری و اجرا نشده تحت عنوان اصل ۱۵ وجود دارد؛ اما در سند سلطنتطلبان، حتی در همین حد ــ ولو صرفاً نمادین ــ نیز هیچ حقی برای ملل غیر فارس در نظر گرفته نشده است. گویی در ایران هیچ مسئلهای به نام تنوع ملی یا ملل تحت ستم (که بهواقع یکی از شکافهای اصلی جامعه ایران است) وجود ندارد. در این سند، نه تنها هیچ توجهی به عدم تمرکز نشده، بلکه بار دیگر همان سیستم متمرکزی پیشنهاد شده که در دو رژیم گذشته ناکارآمدیاش آشکار شده است.
تنها جایی که سند به مسئله ملل غیر فارس میپردازد، آنجاست که پیشنهاد میشود در روابط با کشورهای همسایه، مانند آذربایجان و ترکیه، برای مقابله با خطرات «پانترکیسم» و «تجزیهطلبی» اقدام شود!
جالب اینکه در بخش آموزش، نه تنها کوچکترین اشارهای به زبانهای غیرفارسی نشده، بلکه پیشنهاد شده که سیستم آموزشی به سمت «پیمان کوروش» حرکت کند! یعنی به جای شهروند نمونه شیعه، «شهروند نمونه کوروشی» تربیت شود!
از همه عجیبتر اینکه سند، بهوضوح، نیروهای مسلح را بهعنوان ابزاری برای سرکوب مناطق غیرفارس در نظر گرفته است. سند حفظ تمامیت ارضی را، در برابر تهدیدات خارجی و داخلی، به نیروهای مسلح میسپارد. به این ترتیب، در عمل، دو نوع دشمن تعریف میشود: دشمن خارجی و دشمن داخلی؛ و دشمن داخلی، همان ملل تحت ستماند که باید با آنها «مقابله مسلحانه» شود!
این سند، آشکارا، فاقد هرگونه ذهنیت دموکراتیک و تکثرگراست و مسیر آیندهای را ترسیم میکند که در آن، دیکتاتوری با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی فارسی/تاجیکی بازتولید میشود. حتی اصطلاحاتی که در متن سند آمدهاند، مانند «تاریخ ۲۵۰۰ ساله»، «پیمان کوروش»، «مجلس مهستان» و … نشاندهندهی آن است که هدف این سند، ساختن یک فارسستان تمامعیار است.
بهطور خلاصه، این سند در ارتجاع و فاشیسم نه تنها از جمهوری اسلامی کم ندارد، بلکه میتواند بهراحتی آن را روسفید کند!
بدون نیاز به هیچ بحث اضافهای، روشن است که چنین سندی برای ملل تحت ستم در ایران، بهویژه ملت ترک نهتنها موضوعیتی ندارد، بلکه در واقع اعلام جنگی آشکار علیه آنهاست.