فاشیسم فرهنگی در لباس وطندوستی؛ حمله تازه به هویت تورک در ایران

✍️ یادداشت آرازنیوز
بهتازگی متنی با عنوان «درخواست مقابله با نفوذ پانترکیسم و حمایت از هویت ایرانی در مناطق ترکزبان» در وبسایت کارزار منتشر شده و تا زمان نگارش این یادداشت، نزدیک به پنج هزار نفر آن را امضا کردهاند. متنی که در ظاهر با شعارهایی چون «وحدت ملی» و «حفظ تمامیت ارضی» نوشته شده، اما در عمق خود حامل نگرشی فاشیستی و سرکوبگرایانه است که نه به همبستگی، بلکه به حذف فرهنگی و انکار تنوع ملیتها در ایران منجر میشود.
در این بیانیه، فعالیتهای مدنی و فرهنگی تورکها در ایران بهجای آنکه بخشی از حقوق طبیعی شهروندی تلقی شود، به «نفوذ خارجی» و «تجزیهطلبی» نسبت داده شده و با برچسبزنی «پانترکیسم» درخواست برخورد با شهروندانی که فعالیت مدنی انجام میدهند شده است. چنین گفتمانی در واقع بازتاب همان منطق خطرناک فاشیسم فرهنگی است که هر نوع دفاع از هویت زبانی و اتنیکی را تهدیدی علیه «ملت واحد» میپندارد و میان میهندوستی و حق بر حفظ هویت زبانی و فرهنگی، مرز میکشد. در این چارچوب، وفاداری به ایران بهصورت آزمونی برای اثبات «ایرانی بودن» از طریق دست کشیدن از هویت فرهنگی تعریف میشود؛ نگاهی که در عمل نه وحدت ملی، بلکه انکار تنوع را هدف گرفته است.
نگرانی واقعی زمانی آغاز میشود که هویتهای زبانی و فرهنگی به مسئلهای امنیتی تبدیل شوند و درخواست آموزش به زبان مادری یا حتی آموزش زبان مادری و بیان تفاوتهای اتنیکی بهجای فرصت، تهدید تلقی شود. چنین رویکردی نهتنها وحدت ملی را تقویت نمیکند، بلکه بذر بیاعتمادی، نارضایتی و شکاف اجتماعی را در جامعه میکارد. تجربه تاریخی نشان داده است که وحدت پایدار تنها در سایه عدالت، آزادی فرهنگی و برابری میان ملیتها در یک کشور امکانپذیر است، نه با یکسانسازی اجباری و برچسبزدن به فعالین مدنی ملیتهای غیرفارس.
در بخش درخواست از حاکمیت، نویسنده متن از دولت جمهوری اسلامی و نهادهای مسئول خواسته تا با اتخاذ «اقدامات امنیتی و فرهنگی جدی»، فعالیتهای موسوم به «پانترکیستی» را در ساختارهای اداری و فرهنگی کشور سرکوب کنند. کمااینکه این درخواست رئیس قوه قضائیه را نیز خطاب قرار میدهد و بنابراین نشان از درخواست برای برخورد امنیتی و سرکوب فعالان مدنی دارد؛ فعالانی که تنها بر فعالیت مسالمتآمیز و مدنی تأکید دارند و به هیچ عنوان دست به اقدامات خشونتآمیز نزدهاند. چنین خواستی در عمل به معنای امنیتیسازی هویت تورک و برخورد با فعالیتهای مدنی و فرهنگی قانونی در ایران است؛ درخواستی که نشان میدهد نویسنده و امضاکنندگان آن حتی تحمل کمترین و حداقلیترین فعالیتهای شهروندان تورک در ایران برای حفظ هویتشان را برنمیتابند. همین نگرش و ذهنیت انحصارطلب، استعماری و مستبدانه در واکنش اخیر به سخن گفتن استانداران آذربایجان در تبریز نیز مشاهده شد.
جامعه ایران مجموعهای از فرهنگها، زبانها و ملیتهای گوناگون است که هر یک سهمی در شکلگیری کشور داشتهاند. تورکها در ایران سابقه دولتداری هزارساله دارند، اما نویسندگان این بیانیه عامدانه از واژه «ترکزبان» برای اشاره به این ملیت استفاده کردهاند؛ کلیدواژهای که دیدگاهی نژادگرایانه به مسئله ملیت دارد و معمولاً از سوی جریانهای فاشیستی در ایران مطرح میشود تا بگویند تورکها نژاد آریایی دارند و تنها زبانشان تغییر یافته است، پس میتوانند آن را دوباره تغییر دهند. این منطق در واقع تقلیل مفهوم فرهنگی و هویتی ملیت به نژاد و نفی هویت فرهنگی مستقل تورکهاست، در حالیکه مفهوم هویت ملی نه از طریق دیانای و نژاد، بلکه مفهومی فرهنگی، اجتماعی و شناختی است که توسط خود افراد و جوامع تعریف و بیان میشود.
حفظ رنگارنگی فرهنگی، زبانی و ملی در ایران از سوی برخی جریانهای فاشیستی و تمرکزگرا تهدیدی برای هژمونی صدساله فرهنگ و زبان یک ملیت خاص تلقی میشود، در حالیکه این رنگارنگی نه تنها تهدید نیست، بلکه سرمایهای برای توسعه، عدالت و پیشرفت اجتماعی است. کشور زمانی میتواند در مسیر توسعه پایدار قرار گیرد که تنوعهای مذهبی، دینی، زبانی، فرهنگی و در مجموع ملیتی در آن بهرسمیت شناخته شود و احترام متقابل میان اقشار و ملیتهای گوناگون شکل گیرد. نگرش حذفی و امنیتی و درخواست از قوه قضائیه برای سرکوب فعالان مدنی، تنها از ذهنیتی فاشیستی سرچشمه میگیرد که تعلق خاطر افراد به هویت، فرهنگ و زبان خود را مساوی با خیانت به کشور تلقی میکند.