جهش بیسابقهی قیمت طلا زنگ خطر یا فرصت بزرگ؟!
✍️آراز نیوز
در روزهایی که جهان در تبوتاب تحولات ژئوپلیتیکی و بیثباتیهای مالی میسوزد، طلا بار دیگر به مرکز صحنه بازگشته است. در کمتر از دو هفته، بهای هر اونس طلا با رشدی کمسابقه از مرز ۴۳۰۰ دلار عبور کرده و اکنون تحلیلگران از احتمال رسیدن آن به ۴۴۰۰ دلار تا پایان هفته سخن میگویند.
بانکهای مرکزی جهان، از پکن تا آنکارا، در ماههای اخیر خرید طلای خود را بهطور کمسابقهای افزایش دادهاند. این رفتار نشان میدهد بیاعتمادی به ارزهای فیات (بهویژه دلار) در حال گسترش است. سیاستهای انبساطی بیپایان، بدهیهای دولتی و فشارهای تورمی، دولتها و سرمایهگذاران را به سمت داراییهای فیزیکی و محدود سوق داده است. طلا، در این میان، هم به «پناهگاه» هم بهتدریج به «واحد سنجش جدید ارزش» بدل میشود.
اما همه چیز هم طلایی نیست. جهش ناگهانی طلا معمولاً نشانهای از اضطراب در زیرساختهای مالی جهانی است. همانگونه که در بحرانهای ۲۰۰۸ و ۱۹۷۹ شاهد بودیم، افزایش شدید بهای طلا اغلب با بیاعتمادی عمیق به بازارهای سهام، ارز و اوراق قرضه همراه است. سرمایهگذاران اکنون بهروشنی نگرانند که آیا نظام مالی جهانی در آستانهی اصلاحی دردناک است؟
در عین حال، کارشناسانی چون پیتر شیف معتقدند این حرکت تنها آغاز یک چرخهی جدید صعودی است که ممکن است طلا را تا مرز ۵۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۶ بالا ببرد. اگر این پیشبینی درست باشد، ما نه با یک «حباب»، بلکه با بازتعریف نقش طلا در اقتصاد جهانی روبهرو خواهیم بود.
افزایش سریع قیمت طلا معمولاً نشانهای از تغییر انتظارات در اقتصاد جهانی است. در ماههای اخیر، دادههای اقتصادی ضعیف از ایالات متحده، کندی رشد در چین و نگرانی از بدهیهای سنگین دولتها موجب شده تا سرمایهگذاران بهدنبال داراییهای امنتر بروند. در نتیجه، بازارهای سهام در نوسان و شاخص دلار در فشار نزولی قرار گرفته است.
تحلیلگران بانکهای بزرگ از جمله HSBC و Bank of America در گزارشهای اخیر خود اعلام کردهاند که نرخهای واقعی بهره پایینتر، تضعیف دلار و افزایش خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی مهمترین موتورهای رشد خواهند بود.
برای اقتصادهایی مانند ایران و ترکیه، افزایش بهای طلا دو چهره دارد، از یک سو، ارزش داراییهای طلایی مردم را بالا میبرد و نوعی «بیمه اقتصادی» در برابر سقوط ارزش پول ملی فراهم میکند؛ اما از سوی دیگر، افزایش شدید قیمت، فشار تورمی مضاعفی بر بازار داخلی و هزینههای تولید وارد میسازد.
اگر سیاستگذاران این کشورها نتوانند میان حمایت از پول ملی و مدیریت نقدینگی طلا توازن برقرار کنند، ممکن است رکود تورمی جدیدی در راه باشد.
در نتیجه افزایش چشمگیر بهای طلا را نمیتوان صرفاً واکنشی به بحرانهای روزمره دانست. این روند در واقع بازتابی از گذار تدریجی نظام مالی جهان از اعتماد به پول کاغذی به بازگشت به داراییهای ملموس و محدود است.