نگرانی نماینده خامنهای در تبریز درباره مذهب شیعه در جمهوری آذربایجان صادقانه نیست

یادداشت آرازنیوز
در حالی که ملت تورک آذربایجان جنوبی سالهاست تحت شدیدترین تبعیضهای اقتصادی، فرهنگی، زبانی و هویتی در ایران زندگی میکند و ابتداییترین حقوق آموزشی و اجتماعیاش پایمال شده، نماینده علی خامنهای در تبریز، احمد مطهریاصل، ترجیح داده است بهجای اعتراض به این بیعدالتیها، پرچم «نگرانی مذهبی» برای کشور مستقل دیگری را بلند کند و از خطر «نفوذ وهابیت و سلفیت» در جمهوری آذربایجان اظهار نگرانی نماید!
وی در سخنانی که آشکارا نشان از بیتوجهی به واقعیتهای داخلی ایران دارد، با هشدار نسبت به تضعیف «پایگاه شیعه» در جمهوری آذربایجان، خواستار افزایش نفوذ حوزههای علمیه ایران در آن کشور شده و نسخهی «نهادینهسازی گفتمان شیعی» برای مردم آنسوی آراز میپیچد؛ آنهم در شرایطی که آموزش به زبان مادری در همین تبریز ممنوع است، فعالان تورک زندانیاند، بناهای تاریخی آذربایجان ویران شده، و حتی نامگذاری فرزندان با اسامی تورکی با مانع روبهرو میشود. بحران آب، فقر و بیکاری ناشی از سیاستهای استعمارگرانهی دولت تمرکزگرای ایران، آذربایجان جنوبی را فراگرفته و منابع آن به غارت میرود.
سؤال اساسی اینجاست: جناب مطهریاصل! آیا جای نگرانی واقعی در سلفیتِ خیالی آنسوی آراز است یا در سیاستهای آسیمیلاسیون فرهنگی و تبعیض ساختاری علیه ملت آذربایجان در همینسوی آراز؟ حتی اگر بپذیریم که دغدغهای مذهبی در میان است، واقعیت این است که نگرانی شما از وضعیت تشیع در جمهوری آذربایجان نیز صادقانه نیست و اهداف سیاسی پشت این سخنان نهفته است. جمهوری آذربایجان کشوری مستقل با ساختار حکومتی سکولار، تنوع مذهبی در چارچوب قانون اساسی، و نهادهای دینی و دانشگاهی بومی است که نیازی به قیمومت مذهبی بیگانه ندارد.
ادعاهای بیاساس، اتهامزنی و ساختن فرضیههایی مانند نفوذ اسرائیل و برخی کشورهای منطقه در جمهوری آذربایجان، تکرار همان روایتهایی است که منطقه را به خاک و خون کشانده و کشورهایی مانند عراق، سوریه و یمن را به میدان جنگهای نیابتی تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، شبکه نیابتی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان، با عنوان «حسینیون»، از داخل خاک ایران توسط افرادی فعال است که به اقدامات ضددولتی در آذربایجان ادامه میدهند. رهبران این گروه در شهرهایی مانند قم و مشهد، با حمایت مالی و تبلیغاتی به فعالیت خود ادامه دادهاند. گروهی که حتی تلاش کردهاند عملیات مسلحانهای را در خاک جمهوری آذربایجان ترتیب دهند، اما برخلاف کشورهای دیگر منطقه، در اینجا موفق به پیادهسازی اهداف پلید خود نشدهاند.
مطهریاصل با تکرار چنین مواضعی، عملاً خود را در کنار همان گفتمان فاشیستی و توسعهطلبانه ایرانشهری قرار میدهد؛ گفتمانی که همواره از موضع بالا و سلطهگر به ملتهای دیگر منطقه نگریسته و جمهوری آذربایجان را نیز همچنان بخشی از ایرانِ خیالی خود میپندارد. متأسفانه، روح توسعهطلبی ایدئولوژیک نهتنها در جمهوری اسلامی، بلکه در میان بسیاری از روشنفکران فارسزبان سکولار نیز دیده میشود؛ جریانی که از تعامل برابر و دوستانه بر اساس منافع مشترک با دیگر ملتها ناتوان است.