آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۱۳ام مهر ۱۴۰۴
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تیتر یک / آیا اسرائیل واقعاً انتظار اعتراض عمومی در ایران را داشت؟

آیا اسرائیل واقعاً انتظار اعتراض عمومی در ایران را داشت؟

آیا اسرائیل واقعاً انتظار اعتراض عمومی در ایران را داشت؟
21 جولای 2025 - 13:55
کد خبر: ۶۷۴۸۷
تحریریه آرازنیوز

👤 رئوف حکمت دوست

در پی جنگ دوازده‌روزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، برخی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور مدعی شدند که یکی از اهداف اصلی حملات اسرائیل، تحریک مردم ایران به شورش و براندازی رژیم بوده است. این تحلیل که اکنون در نبود اعتراضات عمومی، از آن به‌عنوان «شکست اسرائیل» و «پیروزی جمهوری اسلامی» یاد می‌شود، نیازمند بررسی دقیق‌تری است.

واقعیت این است که اسرائیل، با دسترسی گسترده اطلاعاتی و نفوذ عمیق در ساختارهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، دقیق‌ترین تحلیل‌ها را از وضعیت داخلی ایران در دست دارد. چگونه ممکن است چنین ساختاری، با آن‌همه دقت و شناخت، چنین تصور ساده‌انگارانه‌ای داشته باشد که مردم ایران در شرایط بمباران خارجی، خیابان‌ها را از اعتراض پر خواهند کرد؟ آیا تجربه‌های جنگی دهه‌های گذشته اسرائیل به آن‌ها نیاموخته که مردم در زمان جنگ اولویت را به زنده‌ماندن می‌دهند نه به تظاهرات؟

در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی بلافاصله پس از آغاز حملات اسرائیل، فضای امنیتی شدیدی بر کشور حاکم کرده و حکومت نظامی اعلام‌نشده‌ای در خیابان‌ها برقرار کرد، هرگونه اعتراض خیابانی از سوی شهروندان با سرکوب وحشیانه مواجه می‌شد. چه کسی حاضر است در چنین وضعیتی جان خود را به خطر بیندازد؟ آن‌هم در حالی که حکومت، در طول عمرش بارها ثابت کرده که حتی برای کمترین اعتراضات، بی‌رحمانه مجازات می‌کند. روشن است که اسرائیل این‌ها را می‌دانست.

از این منظر، ادعای انتظار اعتراضات عمومی از سوی اسرائیل نه تنها با واقعیت جور درنمی‌آید، بلکه هدف دیگری را دنبال می‌کرد: ایجاد جنگ روانی. هدف از این روایت، اطمینان‌بخشی به مردم ایران بود که حملات، صرفاً متوجه رژیم است نه مردم. اسرائیل با پخش مداوم این پیام که «هدف ما مردم ایران نیستند»، تلاش کرد تا احتمال واکنش منفی افکار عمومی ایران به حملات را کاهش دهد و مانع شکل‌گیری همدلی ملی با رژیم شود.

اسرائیل به‌خوبی می‌داند که نابودی جمهوری اسلامی، آغاز فروپاشی ساختار متمرکز قدرت در ایران خواهد بود. وضعیتی که در آن، ملت‌های غیرفارس مانند تورک‌ها، کردها، عرب‌ها و بلوچ‌ها ممکن است به سمت تشکیل ساختارهای خودگردان یا فدرالی حرکت کنند. همین آینده محتمل است که بسیاری از مرکزگرایان فارس‌زبان را به هراس می‌اندازد و آن‌ها را به حمایت از اپوزیسیون‌هایی مانند رضا پهلوی سوق می‌دهد تا ظاهراً «تمامیت ارضی» حفظ شود. این در حالی است که واقعیت، چیز دیگری است: بمباران مراکز قدرت جمهوری اسلامی، بی‌واسطه به تضعیف ساختار کشور و احتمال تجزیه آن خواهد انجامید.

در نتیجه، روایت «انتظار شورش» از سوی اسرائیل، نه یک خطای استراتژیک، بلکه بخشی از پروژه گسترده‌ای برای مدیریت روانی جامعه ایران در آستانه تغییرات بزرگ است. جامعه‌ای که ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور، نه‌تنها شاهد پایان جمهوری اسلامی، بلکه شاهد تغییرات ژرف در ساختار سیاسی و ملی خود باشد.

روی خط خبر