«جدل» با نام «خزر» چرا؟

👤 آراز نیوز
در روزهای گذشته، نشستی در پژوهشکده مردمشناسی تهران با محور نمایش مستند «بر کرانههای کاسپین» برگزار شده و از سوی برخی رسانهها پوشش داده شده است. آنچه در ظاهر برنامهای فرهنگی و علمی بهنظر میرسید، در اصل تلاشی بوده است برای تحریف هویت تاریخی دریای خزر!
در این نشست، سخنرانان با زیر سؤال بردن اصالت نام خزر، متفقاً بر این نکته اشاره کردهاند که خزر یک نام غیرایرانی است و حتی قوم تُرک خزر دشمن ایران بوده است، فلذا این نام باید به «کاسپی» تغییر یابد. این ادعاها در حالی مطرح میشود که در تمامی متون تاریخی، جغرافیایی و ادبیات کهن، از جمله در آثار اسلامی قرون میانه، این پهنهی آبی با نام «خزر» شناخته شده است.
بایستی خاطرنشان شد دریای خزر تنها یک دریاچه نیست، بلکه نشان تاریخی حضور اقوام تُرک در غرب دریاچه، یعنی جغرافیای آذربایجان است. نام خزر از امپراتوری یهودی خزر میآید که تا حملات مغولان تداوم داشت و تمامی منابع بر تُرکتبار بودن آنان اشاره دارند.
در طول تاریخ، این نام در جغرافیا، شعر و تاریخ منطقه و جهان تثبیت شده است؛ چنانکه مورخان عرب، ایرانی، ارمنی و روسی همگی این پهنه را «بحرالخزر» یا «خزر دَنیزی» نامیدهاند.
جالب اینکه در حالی که حکومت ایران و جریانهای ایرانشهری در خصوص نام «خلیج فارس» از حساسیت فوقالعادهای برخوردار هستند و آن را به یک مسئله حیثیتی تبدیل کردهاند، همان جریان برای حذف واژهی تُرکی و تاریخی «خزر» از بزرگترین دریاچه جهان میکوشد.
این تناقض آشکار، چهرهی واقعی یک سیاست فرهنگی را نشان میدهد که در آن، آنچه «فارس» نیست باید یا تغییر یابد یا حذف شود. خزر در این معادله، قربانی دیگری از پروژهی «پاکسازی فرهنگی» است که از نامها و زبانها تا آموزش و رسانه را دربر گرفته است. البته که نام خزر در بین اولین قربانیان نیست و صدها نام تُرکی و عربی در ایران قربانی سیاست فارسیسازی شده است.
در این میان، بحث بر سر نام خزر فقط یک جدل لغوی نیست، بلکه بخشی از نبرد نمادین بر سر حافظهی تاریخی و هویت سرزمینی است. همانطور که خشکاندن دریاچه اورمیه بهنوعی حذف فیزیکی یکی از نمادهای زیستمحیطی آذربایجان تعبیر میشود، تلاش برای حذف نام خزر نیز بُعد زبانی همان روند است؛ حذف نماد، حذف حافظه و در نهایت حذف ملت از روایت رسمی تاریخ.
این در حالی است که جمعیت و قدمت تُرکها در ایران از جمعیت و قدمت فارسها، به عبارت دقیقتر تاجیکها، کمتر نیست و همان حقوقی که برای فارسها مفروض است، برای تُرکها نیز مفروض است.
نشست اخیر پژوهشکده مردمشناسی بیش از آنکه گفتوگویی علمی باشد، بازتاب نگرشی سیاسی است که تداومِ ذهنیتِ حذفی و «دیگرستیز» را نمایندگی میکند. در این نگرش، تاریخ و جغرافیا چیزی جز دستاویزی برای تمایلات نژادپرستانه نیست.