تناقض در گفتار و رفتار پژاک؛ اتحاد در شعار، تفرقه در عمل

✍️ یادداشت آرازنیوز
گروه تروریستی پژاک، شاخه ایرانی پکک در بیانیهای تازه مدعی شده است که «اتحاد دمکراتیک میان خلقهای کُرد و تُرک تنها راه رهایی از سلطه و ستم است». این بیانیه که در واکنش به تجمعات اخیر در اورمیه منتشر شده، شعارهایی دربارهی همزیستی خلقها، مخالفت با ملیگرایی افراطی و نقد سیاستهای تمرکزگرای حکومت ایران را مطرح کرده است.
اما در حالی که پژاک در ظاهر از «همبستگی کُرد و تُرک» سخن میگوید، عملکرد پکک و مشتقاتش نشان میدهد که در عمل این جریانها نه تنها به اصول همزیستی پایبند نبودهاند، بلکه با سیاستهای میدانی و تبلیغاتی خود، بهویژه در غرب آذربایجان، موجب تشدید تنشهای اتنیکی و ترویج روایتهای جعلی تاریخی شدهاند.
پیشتر، سیامند معینی، از رهبران پژاک، در گفتوگویی با شبکه بیبیسی در حالی ظاهر شد که نقشهای در پسزمینه نصب کرده بود که در آن تمام استان آذربایجان غربی بهعنوان منطقهای کردنشین نمایش داده شده بود. دو روز قبل نیز زینب خراسان، دیگر عضو پژاک، در مصاحبهای رسانهای شهر اورمیه را بخشی از به اصطلاح شرق کردستان نامیده بود، ادعایی که آشکارا بیانگر مواضع زیادهخواهانه و ضدتاریخی این گروه است.
رسانههای وابسته به پژاک نیز بهصورت مستمر، هویت آذربایجانی استان آذربایجان غربی را انکار کرده و با بهکارگیری نامهای جعلی و تحریفشده، میکوشند واقعیت تاریخی و فرهنگی این منطقه را تغییر دهند.
از سوی دیگر، شاخه سوری این گروه، یعنی پ.ی.د (شاخه ظاهراً سیاسی پکک) در مناطق شمال سوریه با اتکا به تسلیحات و پشتیبانی کشورهای غربی، مناطق ترکمننشین و عربنشین را تحت کنترل خود گرفته و با اعمال زور، ساختار سیاسی و نظامی کاملاً تحت فرمان کادرهای پکک ایجاد کرده است. هرچند پ.ی.د در ظاهر با نام «نیروهای دموکراتیک سوریه» فعالیت میکند و از حضور نیروهای عرب سخن میگوید، اما در واقع هیچیک از نیروهای عرب یا ترکمن در سطوح فرماندهی و مذاکره با دمشق حضور ندارند و تصمیمات کلیدی تماماً در دست کادرهای پکک است.
در چنین شرایطی، ادعای پژاک مبنی بر «اتحاد دمکراتیک ترک و کرد» بیش از آنکه بازتاب یک اراده واقعی باشد، تلاشی تبلیغاتی و تاکتیکی برای بازسازی چهرهی این گروه در شرایط بحرانی کنونی به نظر میرسد.
تحلیلگران بر این باورند که پژاک در شرایط کنونی، با توجه به وخامت اوضاع سیاسی و بحران مشروعیت جمهوری اسلامی ایران و نامشخصبودن آینده این رژیم، بهخوبی دریافته است که معادلات میدانی و توازن قوا در منطقه در حال تغییر است. در چنین فضایی، این گروه خود را در برابر قدرت میدانی و سیاسی روبهرشد ملت تُرک آذربایجان در موضع شکننده میبیند و از همینرو با طرح گفتمانهای ظاهراً «صلحجویانه»، در پی ایجاد ابهام و دودستگی در صفوف جنبشهای ملی منطقه است.
واقعیت این است که حرکت ملی آذربایجان و نیروهای فکری و مدنی آن همواره مدافع همزیستی مسالمتآمیز خلقها و همکاری میان ملتهای تحت ستم بودهاند. با اینحال، چنین همزیستیای تنها زمانی معنا دارد که بر پایهی احترام متقابل، حفظ حقوق برابر و پرهیز از زیادهخواهی و ادعاهای ارضی صورت گیرد؛ نه در سایهی سیاستهای تبلیغاتی و تحریفآمیز گروههایی که در عمل خود از خشونت و اشغالگری تغذیه میکنند.