آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
دوشنبه ۲۱ام مهر ۱۴۰۴
شما اینجا هستید: / تیتر یک / هوش مصنوعی و هویت فرهنگی و زبانی آذربایجان جنوبی

هوش مصنوعی و هویت فرهنگی و زبانی آذربایجان جنوبی

هوش مصنوعی و هویت فرهنگی و زبانی آذربایجان جنوبی
9 اکتبر 2025 - 16:35
کد خبر: ۶۸۱۶۷
تحریریه آرازنیوز

👤 دکتر حمید شهانقی

در جهان امروز، فناوری نه فقط ابزار تولید و مصرف، بلکه عامل شکل‌دهنده‌ هویت فردی و جمعی است. هوش مصنوعی، به‌عنوان تازه‌ترین جلوه‌ این تحول، به قلمرو فرهنگ و جامعه نیز راه یافته است. در حالی‌که سیاستمداران هنوز درگیر پرسش‌های مربوط به حاکمیت و اقتصاد هوش مصنوعی‌اند، واقعیت این است که این فناوری پیش از آن‌که سیاسی شود، فرهنگی است؛ زیرا بر شیوه‌ سخن گفتن، فکر کردن و بازنمایی ما از خودمان تأثیر می‌گذارد.

برای جوامعی که با مساله چندفرهنگی بودن و تنوع زبانی روبه‌رو هستند، هوش مصنوعی می‌تواند هم فرصتی بی‌سابقه باشد و هم تهدیدی پنهان. در میان این جوامع، آذربایجان جنوبی جایگاه ویژه‌ای دارد. در این منطقه، زبان و فرهنگ آذربایجانی نه‌تنها میراث تاریخی بلکه شالوده هویت جمعی است. از این منظر، بهره‌گیری از فناوری‌های هوش مصنوعی در راستای بازآفرینی فرهنگی و زبانی، می‌تواند گامی در جهت خودشناسی و بازنمایی مدرن یک جامعه‌ دیرینه باشد.

هوش مصنوعی این امکان را فراهم می‌کند که زبان مادری، که در بسیاری از مناطق کمتر در ساختارهای رسمی آموزش داده می‌شود، به‌صورت دیجیتال زنده بماند. نرم‌افزارهای یادگیری خودکار می‌توانند دستور زبان، واژگان و لهجه‌های محلی را ثبت و آموزش دهند؛ داده‌های گفتاری و نوشتاری را آرشیو کنند و به شکل هوشمند در اختیار نسل‌های بعد قرار دهند. این یعنی فناوری می‌تواند همان کاری را انجام دهد که در گذشته سنت شفاهی به‌عهده داشت: انتقال حافظه‌ فرهنگی از نسلی به نسل دیگر.

در دنیای امروز، زبان‌هایی که نتوانند در بستر فناوری حضور یابند، در خطر فراموشی‌اند. بسیاری از پژوهشگران زبان‌شناسی معتقدند که آینده یک زبان به توانایی آن برای حضور در فضای دیجیتال بستگی دارد. از این رو، دیجیتالی‌کردن فرهنگ و زبان آذربایجانی نه اقدامی سیاسی، بلکه ضرورتی فرهنگی است؛ ضرورتی برای بقا در جهان داده‌ها. هوش مصنوعی می‌تواند به کمک جامعه‌ای بیاید که می‌خواهد از انزوا و حاشیه‌نشینی فرهنگی بیرون آید و با زبان خود در گفت‌وگوی جهانی شرکت کند.

اما در کنار فرصت‌ها، این فناوری خطراتی هم دارد. همان‌طور که هوش مصنوعی می‌تواند زبان‌ها را حفظ کند، می‌تواند آن‌ها را یکنواخت هم بسازد. الگوریتم‌ها اغلب بر اساس داده‌های مسلط آموزش می‌بینند، و در نتیجه، زبان‌های غالب را بازتولید می‌کنند و زبان‌های کوچک‌تر را نادیده می‌گیرند. این فرایند، اگر بدون آگاهی فرهنگی پیش برود، می‌تواند به نوعی همسان‌سازی دیجیتال منجر شود؛ همان فرآیندی که در تاریخ، از راه سیاست فرهنگی انجام می‌شد، اکنون ممکن است در دنیای داده‌ها رخ دهد.

از منظر جامعه‌شناختی، این خطر زمانی شدیدتر می‌شود که فناوری، بدون حساسیت فرهنگی و محلی، صرفاً از بالا به پایین پیاده شود. جوامعی مانند آذربایجان جنوبی که تجربه‌ طولانی از حاشیه‌نشینی زبانی دارند، باید مراقب باشند که در عصر دیجیتال، دوباره قربانی شکل تازه‌ای از حاشیه‌نشینی نشوند. در مقابل، اگر آگاهی و مشارکت فرهنگی در توسعه‌ فناوری وجود داشته باشد، هوش مصنوعی می‌تواند به ابزاری برای عدالت زبانی و فرهنگی تبدیل شود.

در فضای فرهنگی معاصر ایران، که زبان‌ها و خرده‌فرهنگ‌های گوناگون در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، فناوری می‌تواند پل ارتباطی باشد، نه دیوار جدایی. مسئله، انتخاب نوع استفاده از آن است. هوش مصنوعی می‌تواند در خدمت آموزش و فرهنگ عمومی قرار گیرد، یا در خدمت نظارت و کنترل اجتماعی. آنچه جهت‌گیری این فناوری را تعیین می‌کند، نیت انسانی است؛ همان چیزی که تکنولوژی، برخلاف تصور رایج، از آن جدا نیست.

در چنین بستری، نقش روشنفکران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی بیش از پیش اهمیت دارد. اگر قرار است هوش مصنوعی به توسعه‌ فرهنگی کمک کند، باید در سطح جامعه، زبان بومی، روایت محلی و ارزش‌های اجتماعی در طراحی آن مشارکت داده شوند. در غیر این صورت، هوش مصنوعی نیز به زبان مسلط قدرت تبدیل می‌شود — زبانی که فقط می‌گوید و نمی‌شنود.

آذربایجان جنوبی، با پیشینه‌ غنی ادبی و فولکلور پرمایه‌ خود، می‌تواند از فناوری نه برای بازآفرینی یک گذشته‌ نوستالژیک، بلکه برای ساخت آینده‌ای زنده‌تر بهره بگیرد. احیای فرهنگ در قرن بیست‌و‌یکم دیگر فقط با قلم و کاغذ ممکن نیست؛ بلکه با کد و داده ادامه پیدا می‌کند. و شاید در این میان، بزرگ‌ترین مأموریت جامعه، این باشد که فناوری را به خدمت انسان و فرهنگ بگیرد، نه بالعکس.

در پایان، باید پذیرفت که هوش مصنوعی نه نجات‌دهنده است و نه تهدید نهایی؛ بلکه آینه‌ای است از نحوه مواجهه ما با خودمان. اگر با آن مسئولانه و آگاهانه برخورد کنیم، می‌تواند زبان‌های خاموش را دوباره به صحنه بیاورد. اما اگر از سر بی‌تفاوتی فرهنگی یا بی‌اعتمادی اجتماعی با آن رفتار کنیم، به‌زودی حتی صداهای بومی نیز در سر و صدای داده‌های جهانی گم خواهند شد.

و شاید در این میان، پرسش اصلی همچنان باقی بماند: آیا جامعه‌ای که در زبان خود شنیده نمی‌شود، می‌تواند در جهان دیجیتال صدایی داشته باشد؟

روی خط خبر