ضرورت تأسیس حزب فراملی آذربایجانیها در ایران:
از یادآوری گذشته تا نیاز فوری امروز از فدرالیسم تا گفتوگوی فراگیر درباره آینده

در تیرماه ۱۴۰۳ (۲۱ ژوئیه ۲۰۲۴)، یادداشتی نوشته بودم با این دغدغه که اگرچه فعالیتهای مجازی نقش مهمی در بیدارسازی ملی داشتهاند، اما شاید زمان آن رسیده باشد که آذربایجانیها گامی فراتر بردارند و با تأسیس یک حزب فراملی، ساختارمند و مستقل، مطالبات خود را به شیوهای منسجمتر پیگیری کنند.
در آن یادداشت، صرفاً تلاشی بود برای طرح یک دغدغه: اینکه بدون همگرایی و سازمانیافتگی، امکان دارد آینده ما به دست کسانی شکل گیرد که نه تنها درکی از خواستههای ما ندارند، بلکه تعاریف تحقیرآمیزی مانند «آذری»، «قوم وحشی» یا «ایرانی اصیل» را بسته به منافع سیاسیشان به ما نسبت دهند.
در آن زمان، طبیعی بود که برخی این نگاه را زودهنگام یا حتی بدبینانه تلقی کنند. اما امروز، با گذشت یک سال و در پی جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، سستی نظم سیاسی و فعال شدن اپوزیسیونهای عمدتاً مرکزگرا، شاید بهتر بتوان دریافت که آن یادداشت، بیشتر از آنکه پیشبینی باشد، دعوتی بود برای اندیشیدن به آیندهای ممکن.
بیشتر بخوانید: ضرورت تأسیس حزب فراملی آذربایجانیها برای تحقق حقوق ملی و اجتماعی در ایران
۱. از دغدغههای دیروز تا واقعیات امروز
در همان یادداشت آمده بود:
«اگر آذربایجانیها نتوانند زیر یک چتر واحد گردهم آیند، حلقههای قدرت ضد آذربایجانی اجازه نفس کشیدن را نیز به آنان نخواهند داد…»
متأسفانه تحولات اخیر نشان دادهاند که این نگرانی چندان بیراه نبوده است. در فضای پس از جنگ، نهتنها فضای سیاسی برای جریانهای غیرمرکزگرا تنگتر شده، بلکه برخی گروههای مرکزگرای اپوزیسیون نیز بار دیگر خواستار بازتولید همان ساختار یکپارچه و تکزبانه گذشته شدهاند.
۲. فرصتهای کوتاه در دوران گذار
تاریخ نشان داده که در بزنگاههای گذار، مللی که بدون ساختار و سازمان وارد میدان میشوند، معمولاً از صحنه حذف میشوند.
تشکیل یک حزب فراملی با پایگاهی در تبریز و شاخههایی در سراسر آذربایجان جنوبی، دیگر یک توصیه نیست؛ بلکه ضرورتی است برای حفظ صدای ملت تورک، چه در ساختار آینده ایران و چه فراتر از آن.
۳. حق استقلال، بخشی از تنوع دیدگاهها
در یادداشت سال گذشته تأکید شد که نباید از بازی سیاسی حذف شویم. امروز اما باید اضافه کرد که درون خود ملت آذربایجان نیز نباید هیچ صدایی حذف شود.
چه آنها که به فدرالیسم و خودمختاری در چارچوب ایران باور دارند، چه آنهایی که به استقلال سیاسی میاندیشند، همگی باید بتوانند در یک ساختار حزبی مشارکت کنند.
بر اساس حقوق بینالملل، حق تعیین سرنوشت بهرسمیت شناختهشده است، و گفتوگو درباره آن، بهجای انکار یا حذف، میتواند راهگشای مسیرهای عقلانی باشد.
۴. تجربه پزشکیان و نقش ساختار
در همان یادداشت آمده بود که:
«پزشکیان بدون وجود حمایت سیستماتیک و تشکلهای آذربایجانی بازیچه تمامیتخواهان خواهد شد.»
اکنون که او رئیسجمهور شده است، تجربه نشان داد که بدون فشار نهادینه، حتی سیاستمداران آذربایجانی نیز ممکن است در ساختار مرکزگرا حل شوند.
برای اینکه این روند تکرار نشود، نیازمند یک جریان مطالبهگر، منتقد، مستقل و متعهد به منافع ملی #آذربایجان هستیم. ریاستجمهوری #پزشکیان، شاید یک فرصت باشد، اما بدون سازماندهی، این فرصت هم میتواند از دست برود.
از یادداشت فردی تا بیانیه جمعی
امروز شاید زمان آن است که آن تأملات فردی، به یک گفتوگوی
جمعی و نقشه راه سیاسی تبدیل شود.
حزب فراملی آذربایجانیها میتواند:
• فضایی برابر برای همه طیفها فراهم کند؛
• بر پایه #فدرالیسم، خودمختاری و حتی استقلال، امکان گفتوگوی آزاد فراهم آورد؛
• پایگاه خود را در #تبریز، و چشمانداز خود را منطقهای و جهانی تعریف کند؛
• در برابر مرکزگرایی، شوونیسم و انکار هویت ایستادگی کند.
در پایان، این یک ادعا یا راهحل قطعی نیست؛ تنها دعوتی است برای گفتوگو، هماندیشی، و تلاش برای ساختن آیندهای که در آن، صدای ملت #آذربایجان خاموش نماند.
اگر امروز گامی برداشته نشود، فردا شاید دیگر مجالی برای ساختن باقی نماند.