ارضای بیپایان ایرانشهریها از تکرار کلیشه «شعر فارسی، هویت ایرانی»

اظهارات اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در جمهوری آذربایجان مبنی بر اینکه «در اشعار نظامی گنجوی هیچ بیتی به زبان تورکی نیافتم» و این موضوع را دلیلی بر «یک امت، یک فرهنگ، و یک قدرت بودن» دانسته، در نگاه نخست حاکی از تلاشی برای تأکید بر پیوندهای فرهنگی و تمدنی میان ملتهای منطقه است. اما این سخنان در عین حال نیازمند نقدی دقیق، تاریخی و زبانشناختی است.
نظامی گنجوی اشعارش را به فارسی سرورده است، اما در بافت فرهنگی تورکی زیسته است. نظامی گنجوی اهل گنجه، شهری در آذربایجان بوده که از دیرباز، زبان تورکی در آن رواج داشته است. اگرچه آثار مکتوب نظامی بهویژه «خمسه» به زبان فارسی نگاشته شدهاند، اما این بدان معنا نیست که او زبان تورکی نمیدانسته یا در زندگی روزمرهاش از آن استفاده نمیکرده. از سوی دیگر، در لابهلای آثارش، واژگان، تعبیرها و حتی مثلهایی با ریشه تورکی دیده میشود. بنابراین، فقدان «دیوان تورکی» بهتنهایی دلیلی بر ناآشنایی یا بیارتباطی او با زبان و فرهنگ تورکی نیست.
استفاده از زبان فارسی در آن زمان بهمعنای ذوب شدن در “یک فرهنگ واحد” نبوده است. در قرون وسطی، زبان فارسی در بخش بزرگی از جهان اسلام، بهویژه در حوزهی ادب و شعر زبان مکتوب بود. برخی از شاعران، حکیمان، و اندیشمندان تورک، عرب، پشتون، و حتی هندی، آثار ادبی خود را به فارسی مینوشتند، زیرا فارسی در مقطعی از تاریخ زبان مشترک فرهنگی در منطقه اسلام بود. همانگونه که در اروپا، زبان لاتین برای قرنها زبان دانش و دین بود، بدون آنکه نویسندگان لاتیننویس حتماً اهل ایتالیا یا رُم باشند. بنابراین، نوشتن به زبان فارسی بهمعنای «عضویت در یک امت و فرهنگ خاص» نیست.
زبان علمی نیز زبان عربی بود. دانشمندانی چون ابنسینا، فارابی، بیرونی، خوارزمی و زکریای رازی همگی آثار علمیشان را به زبان عربی که زبانی دقیق برای انتقال علوم بوده نوشته و مکتوب کردند.
در اروپا نیز دانشمندان و فیلسوفانی چون توماس آکویناس، راجر بیکن، دکارت و نیوتن آثارشان را به لاتین مینوشتند و این نشان میدهد که در دوران قدیم اساسا زبان و فرهنگ ماهیتی متفاوت با آنچه امروز از آن برداشت میشود داشته است.
بیان اینکه «ما یک امت و یک فرهنگ بودیم» اگرچه نیت صلح و تفاهم دارد، اما مفهومی تاریخیـسیاسی مبهمی دارد. امت در جهان اسلام، مفهومی دینی است و ناظر بر جامعهی مسلمانان، نه لزوماً ملیتهای همزبان یا همفرهنگ. از سوی دیگر واژه امت از سوی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کلیدواژه ایدئولوژیک و پیامآور ایده پان اسلامیسم بوده که در دهههای اول انقلاب ۵۷ و دوران جنگ ایران و عراق در فضای سیاسی ایران بیشتر مطرح میشد. همچنین، اگرچه در قرون وسطی اشتراکات فرهنگی میان ایران، آذربایجان، آناتولی و تورکستان در آسیای میانه پررنگ بوده، اما این حوزهها در عین اشتراک، دارای تنوع زبانی، مذهبی و ملیتی گستردهای بوده و هستند. نادیده گرفتن این تنوع به نام یکپارچگی فرهنگی، برخلاف واقعیت تاریخی است.
ادبیات تورکی مکتوب از قرن ۱۳ میلادی به بعد با شخصیتهایی چون یونس امره و علیشیری نوایی رشد کرد. آنگونه که همین حادثه در اروپا نیز موضوعیت داشته است. به طوریکه در در قرن ۱۴ نیز دانته آلیگیری ایتالیایی اثر ارزشمند ادبی «کمدی الهی» را به جای زبان رایج لاتین به زبان ایتالیایی عامیانه نوشت.
سخنان پزشکیان از منظر دیپلماتیک، ممکن است نیت ایجاد پیوند و آشتی بین دو کشور را نشان دهد، اما از دیدگاه تاریخی و زبانشناسی، و از نقطه نظر گرایشات فاشیستی ایرانهشری تکرار کلیشههای نادرست است که در داخل کشور برای برخی محافل رضایتبخش میباشد. این سخنان پزشکیان اگرچه نیتی مثبت با پیام وحدت و دوستی داشته است اما در رسانهها و اذهان طرفدار اعتقادات انحرافی ایرانشهری، توهم ایران بزرگ تکزبانه و تکفرهنگ را زنده میکند که موجب ارضای فکری بیپایان ایشان با این کلیشه میشود.