آقای رسایی، آذربایجان مثل تبریز نمیماند، آذربایجان خود تبریز است!

👤 مجید جوادی آراز
حمید رسایی، از نمایندگان مجلس رژیم جمهوری اسلامی که بهاصطلاح حوزهی تهران و ری را نمایندگی میکند، طی سخنانی در انتقاد از پزشکیان گفته است:
«آقای پزشکیان، چرا در سفر باکو وقتی چهار تا ‘یاشاسین آذربایجان’ میگویند، میگویید آذربایجان مثل تبریز میماند؛ کجا اینجوری است!»
آقای رسایی، شما بهعنوان شخصی که منسوب به جریان افراطی پایداری هستید و تمایلات شعوبیگری دارید، با دارا بودن احساسات عمیق ضد ترکی – ضد آذربایجانی، طبعاً از درک احساسات و علائق بین باکو و تبریز که یکی مغز و یکی قلب آذربایجان است، عاجز هستید!
کسی که احساس عمیق گوشدادن به «آیریلیق» که علی سلیمی اردبیلی آهنگش را ساخت و با صدای رشید باکویی جهانی شد، را در اعماق وجودش درک نکرده است؛
کسی که با گوشدادن به «آراز آراز» آشیق حسن اسکندری و سمفونی «کوراوغلو»ی اوزئیر حاجیبیلی اشک در چشمانش حلقه نزده است؛
کسی که با تماشای «مشدی عباد» و «آرشین مال آلان» از عمق وجود به وجد نیامده است؛
کسی که با اشعار «شاه خطایی»، «فضولی»، «نسیمی»، «آشیق علسگر»، «خسته قاسم» و «شهریار» مأنوس نیست و طبعش به جوش نمیآید؛
کسی که …
طبیعی است که از درک عمق پیوند تبریز و باکو با آذربایجان عاجز باشد.
ولی مطمئن باشید هر تبریزی و هر باکویی با دیدن و شنیدن هر یک از موارد بالا، با عواطفی یکسان، احساس تعلقی وجودی را درک کردهاند؛ که آن همان احساس آذربایجانیبودن است.
آقای رسایی، شما در جایگاهی نیستید که تعلق تبریز به آذربایجان و علائقش با باکو را مورد سؤال قرار دهید؛
و شمایی که بهعنوان یک آخوند شیعه در جنگ قاراباغ همهجانبه از ارمنستان حمایت کردید تا در شهر مقدس شوشا بهجای صدای اذان، صدای ناقوس شنیده شود، امروز چه حقی برای خردهگرفتن به آذربایجان دارید؟! بازیهای شعوبی شما دیگر عیان شده است.
آقای رسایی، فراموش نکنید، آذربایجان مثل تبریز نیست، آذربایجان خود تبریز است، درست مانند باکو…