آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
پنج شنبه ۹ام فروردین ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / هرگونه حق‌طلبی ‏در ایران اقدام علیه امنیت ملی تلقی میشود

هرگونه حق‌طلبی ‏در ایران اقدام علیه امنیت ملی تلقی میشود

طبق سخنانی که ماشاالله رزمی روزنامه‌نگار و پژوهشگر آزربایجانی در مصاحبه با دویچه وله فارسی اظهار کرده ‏کشور وسیع و چند فرهنگی و چند زبانی مثل ایران را نمی‌توان با حکومتی شدیداً متمرکز به‌صورت دموکراتیک اداره کرد، ‏تنها یک حکومت غیرمتمرکز متناسب با شرایط چنین کشوری است؛ اما روحانیون عدم تمرکز و تقسیم قدرت و آشتی ملی ‏را نمی‌پذیرند. سران جمهوری اسلامی نگاه امنیتی به گروه‌های اتنیکی و اقلیت‌های دینی دارند و هرگونه حق‌طلبی ‏قانونی آن‌ها را اقدام علیه امنیت کشور تلقی کرده و با زندان و شکنجه و محرومیت از حقوق اجتماعی جواب می‌دهند.

هرگونه حق‌طلبی ‏در ایران اقدام علیه امنیت ملی تلقی میشود
10 فوریه 2019 - 08:42
کد خبر: ۴۹۷۳۴
تحریریه آرازنیوز

به گزارش آراز نیوز ماشاالله رزمی، نویسنده و فعال آزربایجانی مصاحبه‌ای با دویچه وله فارسی درباره چگونگی مشارکت اقلیت‌های قومی و دینی در تحولات سال ۵۷ و شعارها و مطالبات آن‌ها و نیز چگونگی رفتار حاکمیت پس از انقلاب با آن‌ها داشته است. لذا سایت آراز نیوز به علت اهمیت مطالب مطرح‌شده توسط این فعال ملی متن مصاحبه ایشان را عیناً در ادامه منتشر می‌کند.

ابعاد حضور و مشارکت اقلیت‌های قومی و دینی در تحولات انقلابی سال ۵۷ چگونه بود و چه اهداف، انگیزه‌ها و انتظاراتی داشتند؟
گسل بین مرکز و پیرامون از زمان ایجاد آمرانه دولت متمرکز در ایران همواره از گسل‌های اصلی جامعه بوده و ‏در بحران‌های اجتماعی عمق خود را نشان داده است. محمدرضا پهلوی با توجه به رفتار خود و پدرش در حق اقلیت‌ها این گسل ‏را خوب می‌شناخت به همین جهت بارها برای ترساندن مخالفان مرکزگرای خود می‌گفت که “اگر من نباشم ایران ایرانستان می‌شود”.
در آستانه انقلاب به خاطر اعمال تبعیض‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر اقلیت‌های زبانی و دینی و نفی حقوق ‏آن‌ها، توسط ارگان‌های حکومتی، مخالفت عمومی، باسیاست‌های شاه در مناطق اتنیک حالت انفجاری داشت. هنوز سرکوبی ‏خونین فرقه دموکرات آزربایجان و فرقه دموکرات کوردستان در سال ۱۳۲۵ در خاطره مردم زنده بود. اکثریت زندانیان ‏سیاسی زمان شاه تورک آزربایجانی بودند و تورکمن‌ها ضبط ظالمانه زمین‌هایشان را فراموش نکرده بودند. وقوع قیام ‏عمومی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز که نقطه شروع تظاهرات عظیم در شهرهای دیگر تا سرنگونی شاه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ است ‏نشانگر بالا بودن پتانسیل اعتراضی در این مناطق بود. در قیام تبریز که شهر یکپارچه به اعتراض برخاسته بود نه‌حرفی از حکومت اسلامی بود و نه نام آیت‌الله خمینی مطرح می‌شد و تنها شعار مردم “مرگ بر شاه” بود‎.
مطرح نکردن شعارهای هویتی در تظاهرات بیشتر به خاطر حفظ وحدت و یکپارچگی صفوف مخالفان شاه بود. در ضمن بعد ‏از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مبارزه با دیکتاتوری عمده شده و شعارهای دیگر را تحت‌الشعاع قرار داده بود. تسلط جریانات ‏سراسری نظیر مجاهدین خلق، فدائیان خلق، حزب توده، طیف‌های جبهه ملی و هیئت‌های اسلامی به سپهر سیاسی آن زمان ‏نیز که همگی با طرح شعارهای اتنیک مخالف بودند دلیل دیگر بود. من بعد از آزاد شدن از زندان شاه از سوم آذر ۱۳۵۷ تا ‏روز انقلاب در تبریز اورمیه و مهاباد چندین بار سخنرانی کرده و همراه با دیگران تظاهرات ترتیب داده‌ام. در هیچ‌یک از ‏این تظاهرات عظیم با شرکت اقشار مختلف مردم شعارهای منطقه‌ای داده نمی‌شد. شعارها عموماً علیه شاه و رژیم ‏سلطنتی بود که اغلب به زبان محلی مردم داده می‌شد. هدف سرنگونی شاه بود و مردم باانگیزه مبارزه با دیکتاتوری، فساد و بی‌عدالتی در تظاهرات شرکت می‌کردند و انتظار داشتند که با تغییر رژیم آزادی، عدالت و حکومت مردم بر مردم ‏برقرار گردد‎.

اما پس از سرنگونی حکومت پهلوی شعارها و مطالبات در مناطق قومی کاملاً تغییر کرد؟
درست است. زلزله انقلاب آتش‌فشان خاموش احساسات اتنیک را بیدار و فعال کرد. مردم خود را صاحب انقلاب می‌دانستند و حداقل ‏خواسته‌هایشان از انقلاب این بود که اداره امور محلی در دست مردم محل باشد. سقوط رژیم و از بین رفتن ساواک و اختناق ‏پلیسی زمینه طرح شعارهای اتنیک را فراهم ساخت و شعارهای حق تعیین سرنوشت، خودمختاری، خودگردانی، ‏حکومت شورایی و حقوق زبانی و فرهنگی جایگزین شعارهای قبل از انقلاب شدند. شهرهای بزرگ مرکزی آرام شدند ‏اما مناطق پیرامونی و استان‌های غیرفارس‌‌نشین به حرکت درآمدند. احزاب و گروه‌های هویت طلب تشکیل و فعال شدند و ‏برآورده ساختن خواسته‌های اتنیک را هدف اصلی خود تعیین کردند. حزب خلق مسلمان در آزربایجان، کانون فرهنگی ‏سیاسی خلق تورکمن در تورکمن صحرا، حزب دموکرات در کوردستان و احزاب هویت طلب دیگر در سایر استان‌های ‏غیرفارس‌نشین با تشکیل کمیته‌ها و شوراهای محلی اداره مناطق خود را در دست خود گرفتند‎.‎

پاسخ حاکمیت برآمده از انقلاب به این تحرکات و مطالبات چگونه بود؟
پاسخ حاکمیت برآمده از انقلاب به انتظارات و خواسته‌های اقلیت‌های دینی و قومی در ابتدا یکسان نبود. دولت ‏موقت تمایل به راه‌حل سیاسی داشت و برای رسیدگی به خواسته‌های کوردها “هیئت حسن نیت” به کوردستان فرستاد تا ‏مشکلات را از طریق مذاکره حل کند؛ اما دولت موقت قدرت اجرائی در اختیار نداشت. مهدی بازرگان نخست‌وزیر می‌‏گفت “چاقوی بی تیغه به دست من داده‌اند”.
در مذاکره رویارو نمایندگان دولت می‌گفتند “خودگردانی می‌دهیم” و نمایندگان ‏کورد می‌گفتند “خودمختاری می‌گیریم”. نهایتاً نتیجه‌ای از مذاکرات حاصل نشد. در تبریز هم‌حزب خلق مسلمان می‌گفت ما ‏برای آزربایجان همان حقوقی را می‌خواهیم که دولت می‌خواهد به کوردستان بدهد. این وضع ادامه داشت تا اینکه سفارت ‏آمریکا اشغال شد و دولت موقت استعفا داد و سرکوبی‌های نظامی تشدید گردید‎.

پس از کنار رفتن دولت موقت بازرگان، حاکمیت چه سیاسی در پیش گرفت؟
برخلاف دولت موقت، آیت‌الله خمینی اعتقاد به راه‌حل سیاسی و مذاکره نداشت. به اعتراف صریح صادق خلخالی دادستان ‏انقلاب، خمینی شخصاً دستور کشتن نمایندگان تورکمن‌ها را داد و نه‌تنها حقوق اقوام و آزادی‌های اجتماعی را به رسمیت ‏نشناخت بلکه آزادی‌های فردی موجود را نیز از بین برد. طرفداران آیت‌الله خمینی با شعار “حزب فقط حزب‌الله رهبر فقط ‏روح‌الله” به سرکوبی تمام احزاب و افرادی پرداختند که در انقلاب شرکت کرده بودند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی اهل ‏تسنن را از شرکت در حکومت کنار گذاشت و اختیارات ولی‌فقیه را فراتر از اختیارات هر دیکتاتور مطلق‌العنان قرارداد. مردم ‏در آزربایجان و استان‌های سنی نشین به قانون اساسی رأی ندادند و آیت‌الله خمینی با این استدلال که “کسی که رأی نداده حق ‏نظر ندارد” راه‌های مبارزه مسالمت‌آمیز را بست و تهدید کرد که “اگر تبریز آرام نشود بمباران خواهد شد” و با استفاده ‏از قدرت نظامی دستور سرکوبی آزربایجانی‌ها را به خاطر مخالفت آنان با ولایت‌فقیه داد. چمران را برای سرکوبی به ‏کوردستان فرستاد، خوزستان را توسط دریادار مدنی سرکوب کرد. بلوچستان نیز از سرکوب برکنار نماند. سپس برای تداوم ‏سرکوب در مناطق سنی نشین میلیشیای مسلمان مسلح استخدام کرد و آن‌ها را علیه گروه‌های هویت طلب به کار گرفت و عملاً ‏توسط بخشی از مردم بخش دیگر را سرکوب کرد. ‎

در مناطق قومی و اقلیت نشین واکنش‌ها به این رفتار حکومت جدید چگونه بود؟
‎ سرکوبی آزادی‌های سیاسی در مناطق اتنیک با مقاومت جدی مواجه بود؛ و چون با خلع سلاح شدن پادگان‌ها مردم مسلح ‏شده بودند مخالفت باسیاست‌های حکومت جدید جنبه خشونت‌آمیز پیدا کرد و مبارزه مسلحانه برای خودمختاری ‏و خودگردانی شروع شد. گروه‌های چپ آن روزی که حکومت جدید به سرکوبی آن‌ها پرداخته بود به این مناطق روی ‏آوردند و جنگ در تورکمن‌‌صحرا، کوردستان، آزربایجان غربی، خوزستان و بلوچستان شعله‌ور شد. مقاومت مسلحانه اقلیت‌ها با انحصارگری‌های حکومت اسلامی تا شروع جنگ بین ایران و عراق ادامه داشت ولی با آغاز جنگ و نظر آیت‌الله ‏خمینی که می‌گفت “جنگ نعمت است” آرزوهای طلائی انقلاب در دریایی از اشک و خون غرق شدند. ‎

آیا حاکمیت جدید توانست اقلیت‌ها را ساکت کند؟ اگرنه، آن‌ها چگونه مطالبات خود را پی گرفتند؟
در مناطق اتنیک مقابله با حاکمیت جدید برای حفظ دستاورد‌های انقلاب ادامه داشت. هم‌زمان فعالین هویت طلب دوراندیش در تهران “خانه اقوام” را تأسیس کردند. جلسات مشورتی آنان در مطب زنده‌یاد دکتر جواد هیئت جراح ‏قلب و تورکولوگ معروف تشکیل می‌شد. آنان در تماس با نمایندگان مجلس خبرگان برای تدوین بعضی از قوانین پیشنهاد ‏همکاری دادند. این پیشنهاد را مجلس خبرگان پذیرفت و بدین‌سان اصل پانزدهم قانون اساسی که حقوق زبانی اقوام را ‏به رسمیت می‌شناسد تصویب شد و روزنه‌ای شد برای فعالیت‌های فرهنگی و حقوق زبانی در چارچوب قانون اساسی. ‎

شما گفتید مقاومت اقلیت‌ها در برابر انحصارگری حکومت جدید تا شروع جنگ بین ایران و عراق ادامه داشت. لطفاً درباره تأثیر این جنگ در مناطق قومی و مطالبات آن‌ها قدری بیشتر توضیح دهید.
جنگ ایران و عراق در گسترش جنبش‌های هویت طلب نقش جدی بازی کرده است. ازیک‌طرف جمهوری اسلامی با ‏طولانی شدن جنگ متوجه شد که تبلیغات اسلامی برای جلب نیروی داوطلب رفتن به جبهه انگیزه کافی ایجاد نمی‌کند و لذا شروع به استفاده ازشعارهای ناسیونالیستی نمود و از طرف دیگر جوانان روستایی که گروه‌گروه از روستاهای ‏دورافتاده به جبهه اعزام می‌شدند برای اولین بار متوجه تنوع فرهنگی ایرانیان می‌شدند و در این میان هویت اتنیکی خود را ‏نیز کشف می‌کردند و چنین است که با پایان یافتن جنگ گروه‌های متعدد هویت طلب در تمام مناطق اتنیک توسط کسانی ‏که در جبهه با یکدیگر آشنا شده بودند و از کشوری که با ازجان‌گذشتگی نجاتش داده بودند انتظار داشتند که حقوق پایه‌ای ‏آنان را به رسمیت بشناسد لذا به طرح خواسته‌های فرهنگی و زبانی خود با استناد به اصل پانزدهم قانون اساسی می‌‏پردازند‎.‎
برخلاف سنت گذشته که احزاب سیاسی در ایران توسط روشنفکران و سیاستمداران تشکیل می‌شدند گروه‌های هویت ‏طلب اتنیکی ازاقشارپائین جامعه تشکیل شدند و روشنفکران بعداً به آن‌ها پیوستند. تمام فعالیت‌های این گروه‌ها در ‏آزربایجان در کادر قانون اساسی بود و با جمهوری اسلامی مخالفت نمی‌کردند تا اینکه در انتخابات مجلس پنجم کاندید ‏فعالین هویت طلب برای مجلس شورای اسلامی از تبریز که در دور اول انتخابات بیشترازبقیه رأی کسب کرده بود توسط ‏وزارت اطلاعات زندانی شد به‌این‌ترتیب جمهوری اسلامی ناتوانی خود را برای حل مشکلات اتنیکی ازراههای قانونی ‏عیان کرد و حرکت ملی آزربایجان را به مخالفت با جمهوری اسلامی واداشت. تقریباً ازهمان زمان انتخابات در استان‌های ‏غیر فارس اتنیکی شده و اصلاح‌طلب و اصولگرا رنگ‌باخته‌اند به‌ویژه در شهرهایی که ترکیب اتنیکی مختلط دارند مانند ‏اورمیه واهوازانتخابات صد درصد اتنیکی می‌باشد و بازی اصلاح‌طلب و اصولگرا عملی نیست و مهندسی انتخابات توسط ‏نهادهای امنیتی کارایی ندارد. در اورمیه تورک‌ها به کاندیداهای تورک و کوردها به کاندیداهای کورد رأی می‌دهند ‏دراهوازعرب‌ها به کاندیدا‌های عرب و لرها به کاندیدا‌های لررای می‌دهند و در این میان آنچه درنظرگرفته نمی‌شود ‏توانائی‌ها و شایستگی‌های کاندید و مواضع جناحی اوست‎.

پس پایان جنگ ایران و عراق و آغاز دهه دوم حیات نظام جدید ما با تحرک تازه‌ای با عنوان “هویت طلبی” با تأکید بر اصل ۱۵ قانون اساسی در مناطق قومی مواجه می‌شویم. دراین‌باره قدری توضیح دهید.
در دهه دوم انقلاب فصل جدیدی از فعالیت هویت‌طلبانه شروع می‌شود. انحلال اتحاد شوروی بحران ایدئولوژیک در بین ‏گروه‌های سوسیالیست به وجود می‌آورد. اکثریت افراد سوسیالیست در مناطق اتنیکی که در گروه‌های چپ سراسری فعال ‏بودند از گروه‌ها و سازمان‌های خود جدا می‌شوند و به گروه‌های هویت طلب اتنیک می‌پیوندند و یا احزاب و گروه‌های ‏جدید هویت طلب ایجاد می‌کنند. دانشجویان در دانشگاه‌ها به انتشار نشریات دانشجویی به زبان مادری خود می‌پردازند. فعالیت‌های فرهنگی و انتشار نشریات و کتاب‌های هویت‌طلبانه گسترش می‌یابد. این فعالیت‌ها تا پایان دولت اصلاحات دوام ‏پیدا می‌کند. ولی نهایتاً حکومت از گسترش گروه‌های هویت طلب اتنیکی احساس خطر می‌کند. نشریه مطالعات استراتژیک ‏دفتر ریاست جمهوری گروه‌های هویت طلب قومی را جزو گروه‌های برانداز دسته‌بندی می‌کند و بعدازآن کلیه نشریات ‏هویت طلب مستقل چه در دانشگاه‌ها و چه در مناطق اتنیکی به اتهام تبلیغات تجزیه‌طلبانه ممنوع می‌گردد و به‌جای بعضی ‏از آن‌ها نهادهای اطلاعاتی نشریات دولتی منتشر می‌کنند و یا گروه‌های هویت طلب بدلی به وجود می‌آورند.

ظاهراً سانسور و تعطیلی نشریات با پیدایش اینترنت و گسترش شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی تأثیر خود را از دست داد.
رزمی: همین‌طور است. قطار جنبش‌های هویت‌طلبانه قومی در ایران که با انقلاب به‌ حرکت درآمده بود با سانسور و ممنوع کردن‌های دولتی متوقف ‏نشده زیرا حوادث و زمان به نفع آن عمل کرده است. انقلاب انفورماتیک و گردش آزاد اطلاعات راه‌های تازه برای طرح ‏خواسته‌های اتنیکی باز نموده است. قرن بیست یکم با گسترش اینترنت، تلفن‌های موبایل و تلویزیون‌های ماهواره‌ای ‏شروع می‌شود و جنبش‌های هویت طلب برای شکستن سانسور و انحصار رسانه‌های دولتی به استفاده از فنّاوری‌های ‏جدید روی می‌آورند و شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های اینترنتی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای به زبان مادری فعالان ‏اتنیکی عمومیت پیدا می‌کند. اکنون احزاب و گروه‌های هویت طلب از مراحل بیداری و هویت‌یابی گذر کرده و به نیروهای ‏سیاسی مطرح در مناطق خود تبدیل‌شده‌اند. ‎

آیا امیدی به برآورده شدن خواست‌های اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی وجود دارد؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی تبعیض‌آمیز است و سیاست‌های عملی جمهوری اسلامی ایدئولوژیک می‌باشد. ‏تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی حاصل سیاست ورزی ایدئولوژیک است. تجربه چهل سال گذشته نشان می‌دهد ‏که نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان با این قانون اساسی و با نگاه ایدئولوژیک نمی‌توانند هیچ‌یک از مشکلات اساسی ‏جامعه را حل کنند و تبعیض علیه اقلیت‌ها، به‌ویژه تبعیض بر اقلیت‌های دینی از مشکلات بزرگ جامعه هست.
عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی در چهل سال گذشته درحالی‌که اکثریت مردم با آن موافق‌اند نشان از ناتوانی جمهوری ‏اسلامی برای حل مشکلات اتنیکی دارد. حسن روحانی برای جلب آراء آزربایجانی‌ها در تبریز و اورمیه قول داد که اگر رئیس‌جمهور بشود “فرهنگستان زبان تورکی آزربایجانی” ایجاد خواهد کرد؛ اما “فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی” که ‏به تنهائی تمامی بودجه فرهنگی یک کشور چند فرهنگی را می‌بلعد، به‌شدت با آن مخالفت کرد؛ و رئیس فرهنگستان فارسی ‏با همان شدت با اجرای اصل ۱۵ پانزده نیز مخالفت می‌کند. به گفته صریح مشاور رئیس‌جمهور در امور اقوام، مراجع ‏بزرگ مخالف سپردن مسئولیت‌های مهم به اهل تسنن هستند. نگاه غیرخودی به اقلیت‌های اتنیک باعث می‌شود که در ‏برنامه‌ریزی پروژه‌های صنعتی مناطق اتنیک در نظر گرفته نشوند و فقرزدائی انجام نگیرد.
‎همه خواسته‌های جنبش‌های اتنیکی در چارچوب منشور جهانی حقوق بشر قابل‌حل هستند. مشکل اینجاست که رهبران ‏جمهوری اسلامی منشور جهانی حقوق بشر را قبول ندارند. لذا نمی‌توانند مشکلات اتنیک را حل کنند. از طرف دیگر ‏کشور وسیع و چند فرهنگی و چند زبانی مثل ایران را نمی‌توان با حکومتی شدیداً متمرکز به‌صورت دموکراتیک اداره کرد، ‏تنها یک حکومت غیرمتمرکز متناسب با شرایط چنین کشوری است؛ اما روحانیون عدم تمرکز و تقسیم قدرت و آشتی ملی ‏را نمی‌پذیرند. سران جمهوری اسلامی نگاه امنیتی به گروه‌های اتنیکی و اقلیت‌های دینی دارند و هرگونه حق‌طلبی ‏قانونی آن‌ها را اقدام علیه امنیت کشور تلقی کرده و با زندان و شکنجه و محرومیت از حقوق اجتماعی جواب می‌دهند.

به‌عنوان پرسش آخر؛ اصولاً در چه شرایطی ‏اقلیت‌های ساکن ایران می‌توانند به خواست‌های خود برسند‎؟‎
بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به “دولت-ملت” اعتقاد نداشت بلکه به “دولت-امت” باور داشت بر این اساس دولت جمهوری ‏اسلامی دولت شیعیان است نه دولت شهروندان. سرکوبی‌های خونین دهه اول انقلاب برای تثبیت حکومت معتقدان به ‏ولایت‌فقیه بود. از فردای انقلاب، جمهوری اسلامی به‌جای مدارا با مردم، با تحمیل دیدگاه‌ها و قوانینی که به‌هیچ‌وجه ‏متناسب با شرایط زمان نیستند بی‌وقفه اقشار مختلف اجتماعی را طرد نموده و با آنان مثل دشمن رفتار کرده است. ‏جمهوری اسلامی اگر قصد حل مشکلات اتنیکی را داشت اوایل انقلاب مناسب‌ترین زمان حل آن بود اما اکنون‌که اعتماد ‏مردم نسبت سران جمهوری اسلامی از بین رفته مشکل چند برابر شده است‎.
‎اقلیت‌های ساکن در ایران زمانی می‌توانند به‌صورت دموکراتیک به خواسته‌های خود برسند که ساختار حکومت در ایران ‏غیرمتمرکز بشود و حکومت ایران به منشور جهانی حقوق بشر پایبند باشد‎.‎
مسائل اتنیکی در همه جای دنیا با ژئوپلیتیک پیوند دارد و قدرت‌های جهانی و کشورهای همسایه می‌کوشند با استفاده ‏از مسائل اتنیکی سیاست‌های خودشان را پیش ببرند جمهوری اسلامی باسیاست خارجی تشنج‌آفرین، دشمنان زیادی برای ‏خود درست کرده است و بیم آن دارد که دشمنان با تحریک گروه‌های اتنیکی جمهوری اسلامی را با مشکلات امنیتی ‏مواجه سازند. به همین خاطر هر چه خصومت جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی بیشتر می‌شود. ‏ارگان‌های اطلاعاتی حکومت فشار سیاسی و امنیتی را بر گروه‌های اتنیکی و اقلیت‌های دینی افزایش می‌دهند تا به باور ‏خودشان از این طریق خطر را برطرف سازند. روشن است که با این سیاست‌ها و در چنین شرایط متشنجی نمی‌توان به حل ‏دموکراتیک مسائل اتنیکی ایران امیدوار بود‎.

هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

روی خط خبر